لر ( لک ، بختیاری ، فیلی ، ممسنی ، کلهر ، ثلاثی و ... )

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

خلاصه ای از کتابها و متون مربوط به سرزمین لر نشین و تاریخ این نژاد کهن تهیه شده است .

طبقه بندی موضوعی

۱۲۱ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است


متولد ماه شهریور ( 1245- ۱۳۱۰ه‍.ق/ ۱۸۲۹- ۱۸۹۲ م) از ، استان کرمانشاه شهرستان گیلانغرب یکی از خوشنویسان ایران در زمان قاجاریه و از قوم لر کلهر می باشد .

استاد میرزا محمد رضا کلهر از خوشنویسان دوره ناصری و از نستعلیق‌نویسان زبردست مهم تاریخ هنر ایران است که شیوه خاصی در نستعلیق‌نویسی ایجاد کرد. این شیوه بر نستعلق‌نویسان پس از او و تازمان حاضر بسیار موثر بوده و تنها شیوه رایج در نستعلیق‌نویسی دوران معاصر شد.

محمدرضا کلهر با نگارش روزنامه‌هایی چون شرف و شرافت و کتاب‌هایی چون فیض‌الدموع و سفرنامه‌های ناصرالدین شاه قاجار به خراسان نمونه‌هایی برای تمرین مشق در وسعت زیاد برای مشتاقان به‌جای گذاشت. او به جهت خوشنویسی بر روی سنگ و با مرکب غلیظ که برای چاپ سنگی اجتناب‌ناپذیر بود شیوه‌ای ای پدید آورد که حروف آن چاق و کشیده‌ها کوتاه بودند .

از آنجایی که ارتباط خوشنویسان در اواخر دوره قاجار با سلسله اساتید قدیمی قطع شده بود آثار چاپ شده محمدرضا کلهر سرمشق خوبی برای علاقه‌مندان به خط به شمار می‌رفت این شیوه تا هم اکنون ، شیوهٔ رایج و مطلوب خوشنویسان معاصر میباشد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۳۴
مصطفی ستاری

کلهر

امروزه در مکتوبات، ایل کلهر و سایر ایلات مناطق جنوبی کرمانشاه، را در زمره ی ایلات کرد درج می‌کنند. اما باید گفت کرد خواندن آن‌ها دلیلی بر نفی هویت لری آن‌ها نیست همچنان که کُرد خواندن آنها دلیلی بر نفی ایرانی بودنشان نیست.
منابع تاریخی متعددی وجود دارند که بر لر بودن طوایف کرمانشاه صحه گذاشته‌اند، به عنوان مثال


در کتاب ( زیر آفتاب سوزان ایران ) نویسنده آن، هویت کلهرها را به قوم لر نسبت می دهد و می نویسد: قنسول ایرانی ... برایمان تعریف کرد که حاکم کرمانشاه، امیرمفخم در حال حاضر با قوای بسیار در سر پل به سر می برد و با لرهای کلهر که از پرداخت عوارض خود استنکاف کرده اند در حال جنگ است...( نیدر مایر، اسکارفن 1363: 59).



در کتاب(  کردان گودان ) که تحقیقات مفصل تری در مورد طوایف کرمانشاه دارد در چند صفحه از قول پژوهشگرانی نقل کرده که گورانها (به معنی همه طوایف کرمانشاه ) اصالت لری دارند به طور مختصر در مورد کلهرها چنین مینویسد: «پس از گذشت نیم سده، دکتر فریچ ـ خاورشناس آلمانی ـ « کلهرها ـ لرها » را یکی کرد و اندکی پیش از وی، ژ.دو.مورگان گواهی داده بود که کردان کلهر به لکی سخن می گویند. در پژوهش علمی، بر اساس داده هایی از این دست، این باور پدید آمد که کلهرها،... شاخه ای از لران اند، زیرا گوران ها و دیگر گروه های باشندگان جنوب کردستان، به گواهی روسو، دارای «نام عمومی لک» هستند و لک ها را چون یکی از گروه های لران می شناسند» (آکوپوف. گ. ب. 1386: 92).



میرزا خانلر خان اعتصام الملک ، نایب اول وزارت امور خارجه در کتابش کلهرها را با هویت لر، ثبت کرده و می نویسد «محمد حسن خان سرتیپ، حاکم کلهر در آن ایام از کرمانشاهان مرخص و روانه به محال خود گردید. بعد از ورود او بر ایل و الوار کلهر خبر رسید که..» (اعتصام الملک. 1351: 71 )



بارون دوبد در کتاب سفرنامه لرستان و خوزستان – که به سیاحت در میان لرها می پردازد- در تشریح طوایف لر کوچک چنین می نویسد: طایفه‌های پشتکوه که به نام فیلی منسوبند از طوایف پیشکوه بسیار کمترند سرگرد رالینسن عده ی آنان را 12 هزار خانوار تخمین زده که شامل کرد و دیناروند و کلهر و بدرایی و مکی می شوند. (دوبد، بارون. 1371: 429)



ناصرالدین شاه در سفرنامه اش اهالی اطراف سرپل ذهاب را لر ثبت می کند او در صفحه ی 82 کتابش از سنگ سفیدی در حوالی سرپل ذهاب می گوید که لرهاکه اهالی آن منطقه می باشند - برای این سنگ حکایتی دارند. البته ناصرالدین شاه در صفحه ی 62 همان کتابش اهالی حومه طاق بستان را هم لر ثبت می کند. در این مورد نمی توان گفت ناصر الدین شاه اشتباه کرده است زیرا او به اندازه ی کافی مشاور و تصحیح کننده در اختیار داشته است.
ناصرالدین شاه در سراسر سفر‌نامه‌اش (صفحات62 ،72، 74 و 169) ، طایفه زنگنه کرمانشاه را با پیشوند لر و به صورت لر زنگنه درج کرده است.(ناصرالدین شاه. 1363: 62). همچنین، کتاب منتخب التواریخ در ص 53 زنگنه را در مجموع طوایف لر قرار داده است



در کتاب دائرة المعارف سرزمین و مردم ایران صفحه 401 چنین می خوانیم « در عصر مغول قسمت شمالی جاده قصر شیرین به کنگاور جزء کردستان و قسمت جنوبی این جاده جزء لرستان بوده و کرمانشاه به صورت ده کوچکی درآمده استمرز لر فیلی در غرب با عرب های دشت آشور و در شرق با ترک های همدان به خوبی روشن است زیرا که زبان لری فیلی سنخیتی با زبآن‌های عربی و ترکی ندارد. اما این مرز در حد شمالی به خاطر هم ریشه بودن با کردها نامعلوم است. در محدوده ی کرمانشاه، زبآن‌های کردی و لری (لکی یا ملکی) مانند طیف های نوری رنگین کمان، آن چنان در هم آمیخته شده اند که عملا مرز بین این زبآن‌ها را نمی توان پیدا کرد. به ناچار به استناد منابع تاریخی می توان این حد را جاده ی قصرشیرین به کنگاور دانست.

 علی اکبر وقایع نگار نویسنده کُرد، کرمانشاهان را داخل (سرزمین) لرستان می داند. و در صفحه‌ی 23 کتابش چنین می نویسد: « جماعت لر جماعتی هستند...که محل و مسکن آن‌ها از اصفهان گرفته تا به سر حد ششتر و دزپول و یکطرف و یکطرف آن به عراق عرب و یکطرف آن به کردستان سنندج و یکطرف آن به همدان متصل است و کرمانشاهان نیز داخل لرستان است و طوایفی که ذکر می شود همگی از طایفه ی لر منشعب شده اند. طایفه ی بختیاری و طایفه ی بیستیاروند و طایفه سنجابی و طایفه جلیلوند...» روشن است که آقای وقایع نگار طایفه سنجابی کرمانشاهان را در زمره طوایف لر قرار داده است.( وقایع نگار، 1369: 33). 
در مورد طایفه سنجابی باید گفت که ایل سنجابی یا بخشهایی از آن در زمان سلطنت نادرشاه افشار از حدود فارس به مناطق کرمانشاه کوچانده شده‌اند ( کتاب مقدمه‌ای بر شناخت ایل‌ها، چادر‌نشینان و طوایف عشایری ایران ص 263 ) . 


در کتاب کوچ نشینان لرستان، این مرز، قدری مورب ثبت شده و آن را خط قصرشیرین به شاه آباد[اسلام آباد]، کرمانشاه، هرسین، ... نوشته است.( مورتنسن،1377: 39


در تأیید وجود جماعت لر در کرمانشاه، یاسنت لوئی رابینو چنین نوشته: « ایالت کرمانشاه[ منظور استان کرمانشاه امروزی است] دارای شمار بسیاری روستاست که در بیشتر آن‌ها کردها و  لرها زندگی می کنند...»(رابینو،1391). و باز در ادامه می نویسد: « بزرگترین فراورده ی این ایالت پس از گندم، پشم است. رمه‌های بزرگ کردها و لرها در تپه‌های سر سبز این ایالت در حال چرا هستند...»( رابینو 1391: 34) او همچنین در مورد وجود گویش لری در کرمانشاه می گوید: « بیشتر روستاهای ایالت کرمانشاه، از گویشوران کردی و لری هستند.» (رابینو 1391: 66


مزید بر آن جلیل ضیاء پور هم در کتابش، اهالی کرمانشاه را در دو محدوده ی کرد و لر می داند و چنین نوشته: « منطقه ی کرمانشاهان ( که مرکز آن کرمانشاه است و در جنوب کردستان و شمال لرستان قرار دارد) با این که دارای مردمی مختلف با خصوصیات و گویش های متنوع است بخش شمالی آن را کردها و جنوبی را لرها اشغال کرده اند». ( ضیاء پور، 1346: 27


کتاب "سفرنامه گروته" قضیه ی حمله کرندی‌ها، سنجابی‌ها و کلهرها به کرمانشاه را این چنین توضیح می دهد « ...روز و شب صدای تیر اندازی قطع نمی شد. گروهی تیر می انداختند زیرا از کسی واهمه نداشتند. بقیه شلیک می کردند برای این که می ترسیدند و عده ای دیگر نیز می خواستند صرفا به همسایگان‌شان بفهمانند که آن‌ها نیز تفنگ دارند. در خیابآن‌ها و دروازه‌های شهر پیروزی با لرها و کردها بود..» (گروته،1369: 88 و89 ) همچنین در ادامه ضمن توصیف شهر کرمانشاه چنین می نویسد: «... بعداز گردش در محله‌های مختلف، با این شهر و معدود بناهای دیدنی اش، آشنا شدم. کردها و لرهای تا دندان مسلح و زائران کربلا در کوچه‌های فوقالعاده تنگ در رفت و آمد بودند.» ( گروته، 1369: 93



منابع:
اعتصام الملک / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / به کوشش منوچهر محمودی / ناشر مولف 1351
افشار، سیستانی ایرج / مقدمه ای بر شناخت ایلها ، چادرنشینان و طوایف عشایری ایران (دو جلد) / ناشر: مؤلف / چاپ اول 1366
دوبد. بارون / سفرنامه لرستان و خوزستان/ ترجمه محمد حسین آریا / انتشارات علمی و فرهنگی 1371
رابینو، اچ. ال. / گزارشی از بازرگانی و اجتماع شهر و ایالت کرمانشاه در سده ی نوزدهم / برگردان: محمد رضا (فریبرز) همزه ای / انتشارات دانشگاه رازی 1391
راولنیسون، هنری / سفرنامه راولینسون؛ گذر از زهاب به خوزستان/ ترجمه سکندر امان اللهی بهاروند/ انتشارت آگاه 1362
رود کردستان نام قبلی رود جراحی است در همه ی کتابهای قدیمی این رود به اسم کردستان معرفی شده است.
سعیدیان، عبدالحسین / دائرةالمعارف سرزمین و مردم ایران / انتشارات مجله علم و زندگی 1360
ضیاء پور، جلیل / پوشاک ایلها، چادرنشینان و روستائیان ایران / انتشارات وزارت فرهنگ و هنر / آبان 1346
فرهنگ جغرافیایی کرمانشاه جلد 46 /انتشارات سازمان جغرافیایی وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح 1374
گروته، هوگو / سفرنامه گروته/ ترجمه: مجید جلیلوند/ نشر مرکز/ تهران. چاپ اول 1369
لسان الملک سپهر، محمدتقی / ناسخ التواریخ (سلاطین قاجاریه) / انتشارات اسلامیه / تهران 1344
محمودی منوچهر (به کوشش) / سفرنامه میرزا خانلر خان اعتصام الملک / ناشر مولف 1351
مسیحی آبکار (ترجمه) / سیاحتنامه مسیو چریکف / به کوشش: علی اصغر عمران/ مؤسسه انتشارات امیر کبیر/ تهران 1389
مورتنسن، اینگه دمانت / کوچ نشینان لرستان / ترجمه : محمد حسین آریا / انتشارات پژوهنده /1377
ناصرالدین شاه قاجار/ سفرنامه عتبات ناصرالدین شاه قاجار/ به کوشش ایرج افشار / انتشارات فردوسی 1363
نظنزی، معین الدین / منتخب التواریخ معین / انتشارات خیام تهران 1336
نیدرمایر، اسکارفن / زیر آفتاب سوزان ایران / ترجمه: کیکاووس جهانداری / نشر تاریخ ایران / تهران 1363
وقایع نگار، علی اکبر / فرهنگ کردی به فارسی بدایع اللغه / انتشارات توکلی / چاپ اول 1369
هاکوپیان، آکوپوف. گ. ب. / کردان گوران/ ترجمه: سیروس ایزدی/انتشارات زوار/ تهران 1386

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۹:۱۵
مصطفی ستاری

ملا علی خوشنویس بروجردی  از خوشنویسان و دانشمندان قرن سیزدهم

او به دستور سلطان هند قرآنی به خط نسخ و با ترجمه فارسی به خط

شکسته نستعلیق در ذیحجه سال ۱۲۴۵ هجری نوشته است . سوره فاتحه

از کتاب و آغاز بقره و معوذتین را با خط ثلث و قلم زر به رشته تحریر درآورده

است . این قرآن همه اش مذهب و مرصع و از نفایس آثار هنری کشمیر است

که اکنون در کتابخانه آستان قدس رضوی موجود است.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۵
مصطفی ستاری

استاد علی اصغر نجار( حدود ششصد سال پیش  درب چوبی

 امام زاده جعفر (ع) بروجرد که سرشار  از انواع هنرهای  ظریفه اعم از

 معرق  منبت ، گره چینی و خاتم است را   ساخته که  قدمت  این هنر

 را در بروجرد عیان می کند .)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۴
مصطفی ستاری

محمد بن حسین خطاط  (از خوشنویسان قرن  دوازدهم هجری است

 آثار او نسخه ایست از کتاب منهج الصادقین که تفسیر قرآن بفارسی است .

اکنون در کتابخانه سلطنتی کپنهاک موجود است ).



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آذر ۹۴ ، ۰۸:۴۳
مصطفی ستاری


بهرام عکاشه )متولد ۱۳۱۵ در مسجدسلیمان )، پدر علم زلزله‌شناسی ایران و متخصص برجسته زلزله‌شناسی و زمین‌شناسی است. وی پس از گذارندن دبستان و دبیرستان در زادگاه و اهواز، در خرداد 1334 موفق به دریافت دیپلم ریاضی (رتبه اول) از دبیرستان دکتر حسابی شد. در مهر ماه همان سال تحصیلی، فیزیک را در دانشگاه تهران شروع کرد و پس از اخذ لیسانس در خرداد 1338 در دی ماه همان سال به عنوان دانشجوی بورسیه مبادله ای عازم آلمان گردید.

پس از گذراندن دوره های زبان در بهار 1339 در دانشگاه صنعتی اشتوتگارت به تحصیل فیزیک و ژئو فیزیک مشغول شد و دروس مقدماتی زلزله شناسی را نزد پروفسور هیلر (همکار سابق پروفسور گوتنبرگ رئیس مؤسسه ژئوفیزیک فرانکفورت و پروفسور اینشتن رئیس مؤسسه فیزیک در برلین) گذراند.

با بازنشسته شدن پروفسور هیلر تحصیلات خود را نزد شاگرد ایشان پروفسور برگهمر در شهر فرانکفورت ادامه داد. جایی که تحصیلات فوق لیسانس و دکترای خود را (با گذراندن دروس فیزیک، ژئوفیزیک، زمین شناسی و هواشناسی) به انجام رساند و در پاییز 1348 درجه دکترای ژئوفیزیک اخذ کرد.

بهرام عکاشه در سال ۱۳۴۸ در مؤسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران مشغول فعالیت شد و در سال ۱۳۶۴ به مرتبه استادی رسید. وی سال‌ها رییس بخش زلزله‌شناسی در موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران بود و پس از سی سال فعالیت بازنشسته شد. وی همچنین مدت ۱۴ سال ریاست گروه ژئوفیزیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال را بر عهده داشته‌است و سایقه ریاست دانشکده علوم پایه این دانشگاه را نیز در کارنامه کاری خود دارد.

دکتر عکاشه در سال ٧٣ رشته ژئوفیزیک را در واحد تهران شمال راه‌اندازی کرد و دارای یک کتاب تالیفی، ١٠٠ مقاله داخلی و ٣٥ مقاله خارجی است. ساخت و راه‌اندازی چند پایگاه زلزله‌نگاری، مطالعات طیف طراحی ساختگاه رآکتور تحقیقاتی تهران، تحلیل و کنترل مقاومت ساختمان، رآکتور تحقیقاتی سازمان انرژی اتمی ایران در برابر نیروهای زلزله و... از عناوین فعالیت ها و مقالات وی است.

دکتر عکاشه همواره نسبت به خطر وقوع زلزله مهیب در تهران هشدار داده‌است و از طرفداران تغییر محل پایتخت به منظور به حداقل رسانیدن تلفات ناشی از زلزله احتمالی است.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۷
مصطفی ستاری