لر ( لک ، بختیاری ، فیلی ، ممسنی ، کلهر ، ثلاثی و ... )

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

خلاصه ای از کتابها و متون مربوط به سرزمین لر نشین و تاریخ این نژاد کهن تهیه شده است .

طبقه بندی موضوعی

۶۱ مطلب در دی ۱۳۹۴ ثبت شده است

احمد بیک گرجی متخلص به اختر از شعرای فارسی سرای ایران در دوره‌های زندیه و قاجاریه است.

حسین خان ساکی از والیان لرستان ، با یک زن گرجستانی ازدواج نموده و فرزندان این زن که ستاره خانم نام داشته به هوز گرجی یا گرجی های ایل معروف شده اند .

سردار خان ساکی در لشکر کشی های نادر شاه به سرزمین های شمال ایران وی را همراهی می کرده است و بنا به دستور نادر نامبرده نیز در سرزمین گرجستان ماندگار شده است . احمدبیک متخلص به «اخترگرجی» و محمدباقربیک متخلص به «نشاطی گرجی» فرزندان فرامرزبیک ساکی از شاعران و تذکره نویسان مشهور در دوره زندیه و قاجاریه از نسل همین سردار خان می باشند .(کتاب ایل پاپی-شجره نامه ایل ساکی).

احمد بیک فرزند فرامرز بیک در شیراز رشد و نمو یافت. پدرش از کارگزاران دولت زند بود و خودش نیز در زمان لطفعلی‌خان زند به مناصب ارجمندی رسید.

 وی در عراق و خراسان سیاحت نمود و با شعرایی چون قضایی و جلالی نیز مراودت داشته است؛ که دربارهٔ او نوشته‌اند: «الحق مردی به‌غایت با تمکین و وقار و در تمیز اشعار نهایت دقت را به کار می‌برد، خط شکسته را خوب می‌نوشت...» در اوایل دولت قاجاریه بنا بر تهمتی که به وی زدند به خراسان گریخت و مدتی در آن سامان متواری بود تا اینکه در زمان سلطنت فتحعلی شاه قصیدهٔ متینی در وصف وی سرود و به وساطت سلیمان خان به دربار او راه یافت و شعر خود را برای شاه خواند... فتحعلی شاه وی را ستود و گفت: «قصیدهٔ تو بکر و تازه است و لهذا در خور انعام بی اندازه، خودت را به خودت بخشیدم...» وی مدتی در خدمت سلیمان خان بود تا اینکه در عالم مستی سخن ناشایستی از او شنیده شد، سلیمان خان نیز زبان وی را برید، گرچه در محاورهٔ وی چندان نقصانی ایجاد نشد. او تذکره‌ای در احوال معاصرین خود می‌نوشت، اما موفق به اتمام آن نشد و به سال ۱۲۳۲ هجری در اصفهان درگذشت و برادرش محمدباقر بیک متخلص به نشاطی کار وی را دنبال کرد ولی او نیز موفق به اتمام تذکره نشد و کار آنها را محمد فاضل خان گروسی دنبال نمود و تذکره‌ای را که اختر آن را انجمن آرا نام نهاده بود به انجمن خاقان و به نام خود مسمی نمود. «باری مولانا اختر در همه اقسام شعر استاد و اشعارش محل اعتماد و استناد است. مضامین بکر و دلنشین در قطعه و رباعی دارد».

اشعار

از اشعار اوست:

چرخم افکنده به چنبر چه کنم


آه از این چرخ ستمگر چه کنم

روز عیشم فلک مینایی


خون دل کرده به ساغر چه کنم

مرغ گلزارم و گمراهی بخت


سوی دامم شده رهبر چه کنم

زرد شد چهره‌ام و مانده تهی


ساغرم از می احمر چه کنم

چند گویی که صبوری اولی


طاقتم نیست برادر چه کنم

آنکه او سر به ثریا می‌سود


گشته با خاک برابر چه کنم

آنکه او لایق افسار نبود


شاهوارش به سر افسر چه کنم

ساقیا ساغر و پیمانه بیار


وصف دارا و سکندر چه کنم

مطربا از می و میخانه بگوی


قصه طغرل و سنجر چه کنم

 

ای به هوای رخت رسته گل از خارها


داده گل عارضت رونق گلزارها

وه که دگر باره‌ام سوی کسی می‌کشد


دل که ز پهلوی او دیده‌ام آزارها

حسرت نظاره‌ای در دل مرغ قفس


خرمن گل ریخته بر سر بازارها

بهر رمیدن ز دام، این همه افغان ز چیست


می‌بری ای مرغ دل، عرض گرفتارها

سختی دوران بسی دیده‌ام اما همان


هجر تو دشوار تر از همه دشوارها

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۳ دی ۹۴ ، ۰۸:۲۰
مصطفی ستاری


محمد یاوری خواننده لرتبار موسیقی پاپ کشور گفت: چند روز پیش خبر قطعی شدن حضورم را در سریال «خاطرات یک خون آشام» شنیدم. قرارداد هم بستم و از یک ماه و نیم دیگر فیلمبرداری در آریزونا آغاز خواهد شد. البته من ۱۱ خرداد می‌روم. بخشی از فیلمنامه را خواندم و هنوز فیلمنامه کامل را مطالعه نکرده‌ام

خواننده آلبوم‌های «گریه نکن» و «نگرانتم» توضیح داد: درباره نقشی که در این سریال بازی می‌کنم، باید بگویم نقش جوانی به نام «جیسون» است که وارد دار و دسته آنها می‌شود.من از نظر زبان انگلیسی هم مشکلی ندارم و با زبانشان آشنا هستم

یادآور می شود سریال خاطرات یک خون‌آشام (The Vampire Diaries) یک مجموعه تلویزیونی فراطبیعی درام است که توسط کوین ویلیامسون و جولی پلک بر اساس مجموعه کتاب‌هایی با همین نام، به نوشتهٔ ال جی اسمیت ساخته شده است. تاکنون پنج فصل از این مجموعه در شبکه سی‌دابلیو پخش شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۱۵
مصطفی ستاری

آموزش استفاده از دانشنامه ویکی پدیا

·        برای اعتراض به نوشته ای که به نظر شما نادرست و بدون منبع می باشد به روش زیر عمل نمایید:

-          صفحه مورد نظر را در ویکی پدیا باز نمایید.

-          علامت ستاره ای که در قسمت بالا و سمت چپ است را توپُر کنید.

-          حال به (فهرست پیگیری ها) در قسمت بالا و سمت چپ بروید.

-          موضوع مورد اعتراض شما به فهرست اضافه شده است.گزینه (بحث) را که در قسمت جلوی آن قرار گرفته است را انتخاب کنید.

-          گزینه (ویرایش) را بزنید و در پایین ترین قسمت ، متن اعتراض را که می خواهید مدیران ویکی پدیا ببینند تا نظرشان تغییر کند را به صورت زیر بنویسید.

= موضوع و علت اعتراض=

با سلام خدمت مدیر محترم ویکی پدیا و ...( سعی کنید حتماً از منابع تاریخی و ذکر نویسنده و ناشر استفاده کنید)

-          در پایان کلید (امضاء) را که در قسمت پایین قرار دارد را بزنید .

-          متن را ذخیره کنید تا برای مدیر قابل مشاهده و پیگیری باشد.

 

------------------------------------------------------------------------

 

·        برای بازگرداندن نوشته ای که قبلاً ایجاد کرده بودید ولی توسط دیگران حذف شده است به روش زیر عمل نمایید:

-          صفحه مورد نظر را در ویکی پدیا باز نمایید.

-          گزینه (نمایش تاریخچه) را در قسمت بالای صفحه انتخاب کنید.

-          لیست کاملی از مراحل تکمیل شدن این موضوع توسط همه کاربران ، نمایش داده می شود . نوشته خود را پیدا کنید و تیک آنرا بزنید.

-          سپس گزینه (مقایسه نسخه های انتخاب شده) را بزنید.

-          در قسمت بالای صفحه روی نسخه خودتان که دارای تاریخ ایجاد است کلیک کنید.

-          حال گزینه ویرایش را بزنید.

-          در انتها اگر نمی خواهید تغییر دیگری در متن نوشته بدهید و یا کاملتر کنید ، آنرا ذخیره نمایید.

باتشکر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۱۵:۰۴
مصطفی ستاری


حملهٔ مغول در پی واقعهٔ قتل ۴۵۰ بازرگان مسلمان مغولی در شهر اترار آغاز شد. شروع نخستین لشکرکشی در سپتامبر سال ۱۲۱۹ میلادی (پائیز ۶۱۶ ه ق) و به فرماندهی چنگیز خان بود. سلطان محمد خوارزمشاه در همان سال با سپاهی ۴۰۰٬۰۰۰ نفری به مبارزه با مغول آمد ولی از جوجی پسر چنگیز شکست خورد و از آن پس تصمیم گرفت که از مواجهه با لشکر مغول خودداری کند. او تصور می‌کرد که مغولان بعد از اینکه مقداری غنیمت به دست آوردند به کشور خود مراجعت می‌کنند. فرار سلطان محمد باعث شد که چنگیز بدون اینکه بیمی از روبرو شدن با یک سپاه بزرگ را داشته باشد با فراغ خاطر مهیای حمله به شهرهای خوارزمشاهی شود.

دومین لشکرکشی در سال ۶۲۶ ه ق به امر اوگتای قاآن و به فرماندهی جرماغون نویان بود. این لشکرکشی به قصد پایان دادن به مقاومت جلال‌الدین خوارزمشاه و تسخیر مناطقی که باقی مانده بود، انجام شد. در پایان این دو حمله مغولان به سلطنت خوارزمشاهیان بر ایران پایان دادند و بسیاری از شهرهای خوارزمشاهی مانند سمرقند، مرو، بامیان، هرات، توس، نیشابور و گرگانج بکلی ویران شده و مردم آن قتل عام شدند. خط سیر تخریب و ویرانی فقط منحصر به شمال و شمال شرقی ایران نبود، در مرکز و غرب ایران نیز شهرهای ری، قم، قزوین، همدان، مراغه و اردبیل به کلی ویران شدند.

سلطان محمد نزد ملک نصرت‌الدین هزار اسب اتابک لر بزرگ پیغام فرستاد و او را به خدمت خواست و با ملک نصرت‌الدین و امرای عراق در دفع دشمن به مشاوره پرداخت. امرای عراق صلاح در آن دیدند که سلطان در اطراف اشتران کوه موضع بگیرد. ملک نصرت‌الدین هزار اسب از سلطان خواست که به کوهستان‌های میان فارس و لر بزرگ پناه ببرد و وعده کردند که از مردم لر و کوه‌کیلویه و فارس ۱۰۰ هزار پیاده برای سلطان جمع‌آوری نمایند ولی سلطان محمد نظر هیچ کدام را نپذیرفت.

سومین لشکرکشی در سال ۱۲۵۴ میلادی (۶۵۴ ه ق) چهل سال پس از شکست و فرار سلطان محمد خوارزمشاه، با هجوم هولاکوخان به ایران آغاز شد. دفاع مردم در شهرهای اترار و خجند و خوارزم، نیشابور، هرات، طالقانِ خراسان و سمنان نشان از آن دارد که در مقابل حملهٔ مغول به شدت مقاومت کردند اما نفاق سران کشوری و لشکری با یکدیگر و نداشتن یک فرماندهٔ مدبر و فرار خوارزمشاه نگذاشت که این مدافعات به نتیجه‌ای قطعی منتج شود.

مغول ها که در جنگ و گریز مهارت داشتند بارها قصد کردند که مناطق لر نشین را ( که قسمت وسیعی از ایران بود ) به تصرف خود در آورند . اما با رشادت مردان و زنان لر حتی یک وجب از این خاک متصرف نشد و این خود نشانی از قدرت و بی باکی لرها در زمان مغول است .

مورخین رسمی کشور در کتاب تاریخ دوره راهنمایی فصل دوازدهم چنین نوشته اند : با تدبیر والی فارس و اتابکان لر مغولها نتوانستند وارد قسمت جنوب و جنوب غربی ایران شوند .

نیاهی سمنانی در کتاب چنگیز چهره خونریز تاریخ به نقل از دیترامون و ابن بطوطه مراکشی چنین نوشته است : آثار خرابی و ویرانی در مناطق لر نشین ندیدم و باید گفت مغول ها به لرستان بزرگ آسیبی نرساندند .

همچنین نیاهی سمنانی در صفحه 176 از همان کتاب آورده : ... و در سال 691 هجری قبایل چادر نشین لر به قیام بزرگی علیه مغول ها دست زدند و حتی شهر اصفهان را از اشغال مغول ها بیرون آوردند.

 

نامم لر

""""""مرا در افغان و عرب و مغول مجویید ، و تو ای غریبه :چهره اصیل ایرانی را در لر جستجو کن."""""

 

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۴ ، ۰۸:۰۷
مصطفی ستاری


هادی بیک ساکی متخلص به شایق لرستانی از ایل ساکی فیلی لرستان بود . وی با شایق اصفهانی ، رفیق ، خرد ، گلشن ، و منعم هم‌عصر بود. شایق به سریق "بوستان" سعدی مثنوئی نزدیک به هزار بیت سرود که به اتمام نرسید. شایق هفت بند در برابر هفت‌بند ملاحسن کاشی در مدح امیرالمؤمنین (ع) گفته بود. "دیوانی" از غزلیات ، قصاید ، رباعی نیز ترتیب داد که نزدیک به پنج هزار بیت می‌شود.

حافظ ابرو در کتاب زبده التواریخ که بیشتر حوادث و کشمکش های پس از تیمور را به تصویر کشیده در بیان وقایع سال 810 هـ ق به یکی از بزرگان قبیله ساکی اشاره دارد . ظاهراً امیر یوسف نامی از اُمرای به نام در آن روزگار در این سال (810 هـ ق ) مورد خشم امیرزاده ابابکر بن میرانشاه بن تیمور گورکانی قرار می گیرد که پس از فراز و نشیب های متعدد پناه به امیر محمود ساکی می آورد تا بتواند سپاهی گرد آورد و به امیر زاده ابابکر یورش برد .

حافظ ابرو در این باره می نویسد :« و امیر یوسف سلطان معتصم را که پسر زین العابدین بن سلطان ابوالفوارس جلال الدین شاه شجاع بن امیر مبارزالدین محمد مظفر بود ، از دختر سلطان معزالدین اویس بهادرخان بن امیر شیخ حسن ، و او در زمانی که حضرت صاحب قرانی آن ممالک را مسخر فرمود ، او به جانب شام گریخته بود و بعد از وفات حضرت [صاحب] قرانی ،دیگر باره به تطمیع جماعتی از افراد الناس به خوزستان آمد و با شیخ زاده که داروغای حویزه بود ، او را مصافی واقع شد و شکست یافته از آنجا پناه به امیر[محمود] ساکی که از مشاهیر احشام لُر دودانگه بود ، برد و بار دیگر غلبه سوار و پیاده جمع کرده بر سر دزفول آمد ». ( ن ک : زبده التواریخ ، حافظ ابرو ص 223-224 )

شایق لرستانی در تهران درگذشت و در قم در روضهٔ معصومه (س) دفن شد.

نمونه ای از اشعار ایشان:

ای نام گرامی تو سر دفتر اسما                                      عالم همه از قدرت اسماء تو برپا

ای جلوه از سرو قدت هر قد دلکش                              وی پرتوی از ماه رخت هر رخ زیبا

                   قمری به چمن برکشد از عشق تو افغان                       بلبل به گلستان کند از شوق تو آوا
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۱۰:۰۵
مصطفی ستاری


یوسفعلی میرشکاک فرزند استاد غلام میرشکاک ساکی در بیستم شهریور 1338 در روستای خیرآباد بن معلا در بخش لرستان خوزستان و از توابع شوش دانیال متولد شد.
او از سال 58 ساکن تهران شد و همکاری خود را با روزنامه جمهوری اسلامی آغاز کرد. وی از زمره شاعرانی است که در نخستین شب‌شعر انقلاب که در تهران در سال 58 برگزار شد شرکت کرد و به شعرخوانی پرداخت.
همکاری با مراکز فرهنگی سپاه پاسداران، بنیاد امور مهاجرین، بسیج سپاه پاسداران شوش دانیال و حوزه هنری ازجمله فعالیتهای او در عرصه فرهنگی است.
« قلندران خلیج»  1363

« غزلیات بیدل » دو جلد 1363

 «از چشم اژدها» 1367

 «ستیز با خویشتن و جهان» 1368

 «ماه و کتان» 1368

«غفلت و رسانه‌های فراگیر» 1369

 «در سایه سیمرغ »1370

«از زبان یک یاغی» 1369

«جمال و تفصیل» 1370

 «گزیده ادبیات معاصر» 1378


میرشکاک در اوایل انقلاب در روزنامه جمهوری اسلامی و در ستونی با عنوان «صدای سرخ شاعران مسلمان» به معرفی و مصاحبه با شاعران انقلاب پرداخت.

از میرشکاک آثار زیادی در زمینه‌های گوناگون منتشر شده است.

کتب و مقالات:

  • غفلت و رسانه‏هاى فراگیر
  • در سایه سیمرغ
  • از زبان یک یاغى
  • زخم بی‌بهبود
  • دیپلمات‌نامه
  • پوریای ولی
  • نامه‌ای به رئیس جمهور آینده
  • سنت ؛ مدرنیته ؛ هویت
  • تکنیک قارعه
  • القارعه
  • سیاست زدگی
  • رخنه در تکنیک
  • نسبت ما و تجدد
  • ایمان و تکنولوژی
  • مومنان در آخرالزمان
  • آخرالزمان و نیست انگاری
  • ویژگیهای آخرالزمان
  • منتظران و حقیقت انتظار
  • ویژگیهای انسان آخرالزمان
  • ایرانیان و موعدگرایی
  • برده صاحب‌عنوان
  • مذهب قیاس
  • انسان آزاد
  • نوشتن در اوج بحران
  • تصوف تقویمی، تصوّف تاریخی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ دی ۹۴ ، ۰۹:۵۰
مصطفی ستاری