شایق لرستانی ( بزرگان لر )
هادی بیک ساکی متخلص به شایق لرستانی از ایل ساکی فیلی لرستان بود . وی با شایق اصفهانی ، رفیق ، خرد ، گلشن
، و منعم همعصر بود. شایق به سریق "بوستان" سعدی مثنوئی نزدیک به هزار
بیت سرود که به اتمام نرسید. شایق هفت بند در برابر هفتبند ملاحسن کاشی در
مدح امیرالمؤمنین (ع) گفته بود. "دیوانی" از غزلیات ، قصاید ، رباعی نیز
ترتیب داد که نزدیک به پنج هزار بیت میشود.
حافظ ابرو در کتاب زبده التواریخ که بیشتر حوادث و کشمکش های پس از تیمور را به تصویر کشیده در بیان وقایع سال 810 هـ ق به یکی از بزرگان قبیله ساکی اشاره دارد . ظاهراً امیر یوسف نامی از اُمرای به نام در آن روزگار در این سال (810 هـ ق ) مورد خشم امیرزاده ابابکر بن میرانشاه بن تیمور گورکانی قرار می گیرد که پس از فراز و نشیب های متعدد پناه به امیر محمود ساکی می آورد تا بتواند سپاهی گرد آورد و به امیر زاده ابابکر یورش برد .
حافظ ابرو در این باره می نویسد :« و امیر یوسف سلطان معتصم را که پسر زین العابدین بن سلطان ابوالفوارس جلال الدین شاه شجاع بن امیر مبارزالدین محمد مظفر بود ، از دختر سلطان معزالدین اویس بهادرخان بن امیر شیخ حسن ، و او در زمانی که حضرت صاحب قرانی آن ممالک را مسخر فرمود ، او به جانب شام گریخته بود و بعد از وفات حضرت [صاحب] قرانی ،دیگر باره به تطمیع جماعتی از افراد الناس به خوزستان آمد و با شیخ زاده که داروغای حویزه بود ، او را مصافی واقع شد و شکست یافته از آنجا پناه به امیر[محمود] ساکی که از مشاهیر احشام لُر دودانگه بود ، برد و بار دیگر غلبه سوار و پیاده جمع کرده بر سر دزفول آمد ». ( ن ک : زبده التواریخ ، حافظ ابرو ص 223-224 )
شایق لرستانی در تهران درگذشت و در قم در روضهٔ معصومه (س) دفن شد.
نمونه ای از اشعار ایشان:
ای نام گرامی تو سر دفتر اسما عالم همه از قدرت اسماء تو برپا
ای جلوه از سرو قدت هر قد دلکش وی پرتوی از ماه رخت هر رخ زیبا
قمری به چمن برکشد از عشق تو افغان بلبل به گلستان کند از شوق تو آوا