ثریا اسفندیاری دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱ در یک خانواده سرشناس بختیاری در اصفهان ، متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نامهای بیژن و لعیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانوادهاش او را با خود به برلین بردند.
وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانوادهاش به ایران بازگشت. در اصفهان وارد مدرسه آلمانیهای مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت؛ ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیل شد. او در ۱۳۲۳ وارد مدرسه مُبلغ (میسیونر)های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانوادهاش به سوئیس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسهای در لندن تکمیل کرد. ثریا به زبانهای آلمانی، فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و به دلیل زیبایی مورد توجه شاه قرار گرفت. به وی پرنسسی با چشمان زمردین نیز گفته شده است.
ازدواج با محمدرضا پهلوی
ثریا اسفندیاری و محمدرضا پهلوی
انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگتر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد. ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد. ثریا در خاطرات خود مینویسد که بزرگترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد.
ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.
محمدرضا هفت سال پس از آنکه فوزیه وی را ترک کرد، با ثریا اسفندیاری بختیاری ازدواج کرد. ثریا زنی بود که محمدرضا واقعاً عاشقش بود. با وجود آنکه شمس، ثریا را برای همسری شاه معرفی کرده بود، ولی ثریا نه به او، نه به مادر شاه و نه حتی به شهناز (دختر شاه از ازدواج قبلی) علاقهای نداشت. به گفته غلامرضا افخمی، برخلاف شایعات بیاساس، رابطه ثریا با اشرف خوب بود. چرا که اشرف شاه را دوست داشت و میدانست که شاه عاشق ثریا است. به گفته اشرف:
شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا میتوانست برای او جانشینی بیاورد، آنان هیچگاه از هم جدا نمیشدند.
بعد از چند سال موضوع بچهدار شدن آنها بسیار جدی در دربار مطرح شد و ملکه مادر مرتباً این مطلب را با پسرش در میان میگذاشت. شاه در مهر ۱۳۳۳ با پرنسس ثریا به ایالات متحده رفت و در آنجا آزمایشهای دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیرطبیعی دیده نشد و سرپرست هیئت پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز روزولت یک پزشک متخصص آمریکایی برای انجام آزمایشهای لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن وی نیافت.
جداشدن محمدرضا از ثریا
محمدرضا از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.
محمدرضا نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف و تألم و با تذکر اینکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری محمدرضا پهلوی از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشتهاند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فیمابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیئت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند. ثریا بعد از جدایی از شاه ایران مدتی به ایتالیا رفت.
ثریا به دلیل اینکه به سینما و بازیگری عشق میورزید سعی میکرد طعم تلخ طلاق را با گذراندن اوقات در مجالس بازیگران و کارگردانان معروف ایتالیایی که از قبل زمانی که ثریا ملکهٔ ایران بودند وی را میشناختند سپری میکرد. در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو ایندووینا که پیش از این به ثریا پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود ولی ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهاد وی را رد کرده بود اما این بار پیشنهاد فرانکو را میپذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش میکند. بعدها با رفتوآمدهای با فرانکو این دو شریک زندگی میشوند؛ و ثریا در ایتالیا همراه فرانکو زندگی جدید را آغاز میکند.
اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر میشود و ثریا هم تصمیم میگیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند؛ ولی چند ساعت بعد پسر عموی فرانکو به ثریا تماس میگیرد و خبر میدهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و فرانکو فوت کرده. فرانکو در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت و در جزیرهٔ سیسیل در ایتالیا به خاک سپرده شد.
مرگ
ثریا اسفندیاری در ۳ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشییع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگزار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند. ثریا وصیت کرده بود تمامی اموال، حتی آلبوم وی را به حراج بگذارند و پولش را به صلیب سرخ فرانسه، کودکان عقب مانده فرانسه و سگهای ولگرد پاریس بدهند. پس از مرگش، اموال ملکه سابق در حراجی ای در پاریس به فروش رسید که از آن ۸٫۳ میلیون دلار عاید شد. لباس عروسی مارک کریستین دیور او ۱٫۲ میلیون دلار به فروش رسید.
برادر کوچکترش بیژن (۱۳۸۰ - ۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود: «بعد از او، من همصحبتی ندارم.»
میراث
میزان دقیق ثروت به جای مانده از ملکه پیشین ایران به درستی مشخص نیست. گمان میرود که داراییهای ثریا ارزشی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون یورو داشته باشند که به این مبلغ بایستی ارزش املاک و مستغلات وی نیز اضافه شود. سال ۲۰۱۲ بخشی از جواهرات ثریا در حراجی کریستی لندن به فروش رفت. در این حراجی تنها یکی از انگشترهای الماس وی نزدیک به ۱۰۰ هزار یورو فروخته شد.
با برگزاری دادگاه ایالتی شهر کلن در ۵ نوامبر ۲۰۱۳ مناقشه حقوقی وارد دور جدیدی شد. ۳۰ نفر از بستگان و آشنایان ثریا اسفندیاری، از روز (۵ نوامبر/۱۴ آبان) در دادگاهی غیرعلنی در شهر کلن برای به ارث بردن ثروت چندین میلیون یورویی وی، در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. این دادگاه وظیفه دارد که دربارهٔ «وارث حقوقی و واقعی» ثریا تصمیم بگیرد. ثریا اسفندیاری برادر خود، بیژن اسفندیاری را وارث اموال خویش معرفی کرده بود. اما بیژن اسفندیاری نیز تنها به فاصله چند روز پس از مرگ خواهرش ثریا در سال ۲۰۰۱ فوت کرد. پس از مرگ بیژن اسفندیاری، «منشی و راننده» او، حسن فیروزفر مدعی شد که بیژن ۱۵ دقیقه قبل از فوتش با تنظیم دستنوشتهای، او را تنها وارث خود مقرر کرده است.
پریچهر زائر یکی از بستگان ثریا در مورد اعتبار و صحت این دستنوشته تردید دارد. پریچهر زائر (۷۰ ساله) یکی از ۲۲ نفری است که جزو بستگان و وارثان ثریا اسفندیاری به شمار میآید. پریچهر زائر گفته است: «میراث ثریا باید در خانواده او باقی بماند. این عادلانه نیست که شخص بیگانهای این ثروت را تصاحب کند.» زائر افزود: «من با این پول میتوانم به خیلی افراد کمک کنم.
حکم دادگاه
در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۴ (۲۴ تیر ۱۳۹۳) دادگاهی در آلمان حکم داد شش میلیون دلار از اموال باقیمانده از ثریا اسفندیاری بختیاری، به سه سازمان خیریه فرانسوی داده شود. سه سازمان صلیب سرخ، گروه حامیان حیوانات و یک نهاد حمایت از افراد ناتوان در فرانسه به طور مساوی بخشی از ثروت خانم اسفندیاری، به مبلغ چهار میلیون و ۵۰۰ هزار یورو (معادل شش میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) را به ارث خواهند برد.
وی ۱۰ سال پیش از مرگش وصیت کرده بود بخشی از اموالش شامل جواهرات و اثاثیه محتویات خانهاش در پاریس به نفع سه سازمان خیریه حراج شود به شرط آنکه از بیژن، برادرش، فرزندی حاصل از ازدواج باقی نمانده باشد. مقامهای قضایی در کلن گفتهاند برای دادگاه محقق نشده که برادر ثریا اسفندیاری که یک هفته بعد از او از دنیا رفته، طبق قوانین آلمان ازدواج کرده و فرزندی حاصل از این ازدواج داشته باشد.