لر ( لک ، بختیاری ، فیلی ، ممسنی ، کلهر ، ثلاثی و ... )

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

خلاصه ای از کتابها و متون مربوط به سرزمین لر نشین و تاریخ این نژاد کهن تهیه شده است .

طبقه بندی موضوعی

ثریا اسفندیاری دختر خلیل اسفندیاری و اوا کارل در اول تیرماه ۱۳۱۱ در یک خانواده سرشناس بختیاری در اصفهان ، متولد شد. او یک برادر و خواهر کوچکتر به نامهای بیژن و لعیا داشت. ثریا تا هشت ماهگی در ایران بود و پس از آن خانواده‌اش او را با خود به برلین بردند.

وی کودکی را در برلین گذراند و در پاییز ۱۳۱۶ به اتفاق خانواده‌اش به ایران بازگشت. در اصفهان وارد مدرسه آلمانی‌های مقیم اصفهان شد و زبان فارسی را نزد معلم خصوصی فرا گرفت. تا ۱۳۲۰ در آن مدرسه به تحصیل پرداخت؛ ولی پس از اشغال ایران در جریان جنگ جهانی دوم مدارس آلمانها تعطیل شد. او در ۱۳۲۳ وارد مدرسه مُبلغ (میسیونر)های انگلیسی شد و تا پانزده سالگی در این مدرسه به تحصیلاتش ادامه داد تا اینکه در ۱۳۲۶ به همراه خانواده‌اش به سوئیس رفت. در آنجا زبان فرانسه آموخت و انگلیسی را نیز بعدها در مؤسسه‌ای در لندن تکمیل کرد. ثریا به زبان‌های آلمانی، فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و به دلیل زیبایی مورد توجه شاه قرار گرفت. به وی پرنسسی با چشمان زمردین نیز گفته شده است.

ازدواج با محمدرضا پهلوی

ثریا اسفندیاری و محمدرضا پهلوی

انتخاب ثریا برای همسری محمدرضا به وسیله خواهر بزرگ‌تر شاه، شمس انجام گرفت. شمس در یک مجلس مهمانی در سفارت ایران در لندن که ثریا هم دعوت شده بود، در همان نظر اول او را پسندید و مسئله را با خلیل خان اسفندیاری در میان گذارد. ثریا با آمادگی قبلی برای روبرو شدن با شاه به تهران آمد. ثریا در خاطرات خود می‌نویسد که بزرگ‌ترین آرزوی او پیش از اینکه ملکهٔ ایران بشود، هنرپیشگی سینما بوده و پیش از اینکه برای اولین دیدار با شاه به کاخ سلطنتی برود، با پدرش شرط کرده بود که اگر شاه او را نپسندید یا او از شاه خوشش نیامد، او را به هالیوود بفرستد.

ولی شاه هم مثل خواهرش در اولین نظر او را پسندید و ثریا هم تمایل به این ازدواج پیدا کرد و مراسم نامزدی آنها روز ۶ دی ۱۳۲۹ در نظر گرفته شد. امیدواری آنها این بود که مراسم ازدواج به زودی برگزار شود، ولی ثریا ناگهان دچار بیماری حصبه شد و روز به روز هم بیماریش شدت یافت و همه را دچار نگرانی کرد. ناگزیر مراسم ازدواج به تعویق افتاد. پس از طی دوران نقاهت، تشریفات عقد و ازدواج در نهایت سادگی در ۲۳ بهمن برگزار شد.

محمدرضا هفت سال پس از آن‌که فوزیه وی را ترک کرد، با ثریا اسفندیاری بختیاری ازدواج کرد. ثریا زنی بود که محمدرضا واقعاً عاشقش بود. با وجود آنکه شمس، ثریا را برای همسری شاه معرفی کرده بود، ولی ثریا نه به او، نه به مادر شاه و نه حتی به شهناز (دختر شاه از ازدواج قبلی) علاقه‌ای نداشت. به گفته غلامرضا افخمی، برخلاف شایعات بی‌اساس، رابطه ثریا با اشرف خوب بود. چرا که اشرف شاه را دوست داشت و می‌دانست که شاه عاشق ثریا است. به گفته اشرف:

شاه عاشق ثریا بود و اگر ثریا می‌توانست برای او جانشینی بیاورد، آنان هیچ‌گاه از هم جدا نمی‌شدند.

بعد از چند سال موضوع بچه‌دار شدن آنها بسیار جدی در دربار مطرح شد و ملکه مادر مرتباً این مطلب را با پسرش در میان می‌گذاشت. شاه در مهر ۱۳۳۳ با پرنسس ثریا به ایالات متحده رفت و در آنجا آزمایش‌های دقیق پزشکی انجام پذیرفت و در مورد او هیچ چیز غیرطبیعی دیده نشد و سرپرست هیئت پزشکی اعلام کردند شما هر دو در کمال سلامت هستید و فقط باید صبر کنید. چند سال بعد نیز روزولت یک پزشک متخصص آمریکایی برای انجام آزمایش‌های لازم از ثریا، به تهران فرستاد. پزشک مذکور نیز هیچ دلیلی برای حامله نشدن وی نیافت.

جداشدن محمدرضا از ثریا

محمدرضا از ثریا خواست تا به سن مورتیز برود و روز ۲۴ بهمن ۱۳۳۶ با تشریفات رسمی تهران را ترک گفت و بعد از آن دیگر هیچ وقت به ایران باز نگشت. در روز ۲۴ اسفند ۱۳۳۶ از وی جدا شد و طلاق او از طریق مجلس شورای ملی اعلام گردید.

محمدرضا نیز متنی به این عنوان تهیه کرد و با ابراز کمال تأسف و تألم و با تذکر اینکه ثریا پهلوی در تمام مدت همسری محمدرضا پهلوی از هیچ گونه خدمت و عطوفت و خیرخواهی نسبت به ملت ایران خودداری نفرموده و از هر حیث شایستگی مقام شامخ خود را داشته‌اند و در این مورد نیز با کمال علاقه و محبتی که فی‌مابین وجود دارد، آمادگی خود را برای قبول هر نوع تصمیمی که از طرف ذات شاهانه اتخاذ شود اعلام فرمودند. با اظهار نظر هیئت مشورتی، موافقت و با صرف نظر از احساسات شخصی خود در برابر مصالح عالیه مهمی تصمیم خویش را به جدایی اتخاذ فرمودند. ثریا بعد از جدایی از شاه ایران مدتی به ایتالیا رفت.

 ثریا به دلیل اینکه به سینما و بازیگری عشق می‌ورزید سعی می‌کرد طعم تلخ طلاق را با گذراندن اوقات در مجالس بازیگران و کارگردانان معروف ایتالیایی که از قبل زمانی که ثریا ملکهٔ ایران بودند وی را می‌شناختند سپری می‌کرد. در بین اینها کارگردانی ایتالیایی به نام فرانکو ایندووینا که پیش از این به ثریا پیشنهاد بازی در فیلمی را داده بود ولی ثریا به دلیل اینکه ممکن بود محمدرضا اجازه ندهد پیشنهاد وی را رد کرده بود اما این بار پیشنهاد فرانکو را می‌پذیرد و در فیلمی بنام سه چهره یک زن ایفای نقش می‌کند. بعدها با رفت‌وآمدهای با فرانکو این دو شریک زندگی می‌شوند؛ و ثریا در ایتالیا همراه فرانکو زندگی جدید را آغاز می‌کند.

 اما چند وقت بعد فرانکو برای انجام یک کاری عازم سفر به کشوری دیگر می‌شود و ثریا هم تصمیم می‌گیرد به آلمان برود و به مادر و پدرش سری بزند؛ ولی چند ساعت بعد پسر عموی فرانکو به ثریا تماس می‌گیرد و خبر می‌دهد که هواپیمایی که فرانکو در آن بوده سقوط کرده و فرانکو فوت کرده. فرانکو در سن ۳۹ سالگی از دنیا رفت و در جزیرهٔ سیسیل در ایتالیا به خاک سپرده شد.

مرگ

ثریا اسفندیاری در ۳ آبان ۱۳۸۰ در سن ۶۹ سالگی بر اثر سکته مغزی در پاریس درگذشت. مراسم تشییع جنازهٔ وی در کلیسایی آمریکایی در پاریس برگزار شد. در این مراسم اشرف پهلوی و غلامرضا پهلوی نیز حضور داشتند. ثریا را در قبرستانی در مونیخ آلمان دفن کردند. ثریا وصیت کرده بود تمامی اموال، حتی آلبوم وی را به حراج بگذارند و پولش را به صلیب سرخ فرانسه، کودکان عقب ­مانده فرانسه و سگ­های ولگرد پاریس بدهند. پس از مرگش، اموال ملکه سابق در حراجی ای در پاریس به فروش رسید که از آن ۸٫۳ میلیون دلار عاید شد. لباس عروسی مارک کریستین دیور او ۱٫۲ میلیون دلار به فروش رسید.

برادر کوچک‌ترش بیژن (۱۳۸۰ - ۱۳۱۶) نیز یک هفته پس از فوت ثریا درگذشت. وی گفته بود: «بعد از او، من هم‌صحبتی ندارم

میراث

میزان دقیق ثروت به جای مانده از ملکه پیشین ایران به درستی مشخص نیست. گمان می‌رود که دارایی‌های ثریا ارزشی بین ۴۰ تا ۵۰ میلیون یورو داشته باشند که به این مبلغ بایستی ارزش املاک و مستغلات وی نیز اضافه شود. سال ۲۰۱۲ بخشی از جواهرات ثریا در حراجی کریستی لندن به فروش رفت. در این حراجی تنها یکی از انگشترهای الماس وی نزدیک به ۱۰۰ هزار یورو فروخته شد.

با برگزاری دادگاه ایالتی شهر کلن در ۵ نوامبر ۲۰۱۳ مناقشه حقوقی وارد دور جدیدی شد. ۳۰ نفر از بستگان و آشنایان ثریا اسفندیاری، از روز (۵ نوامبر/۱۴ آبان) در دادگاهی غیرعلنی در شهر کلن برای به ارث بردن ثروت چندین میلیون یورویی وی، در مقابل یکدیگر قرار گرفتند. این دادگاه وظیفه دارد که دربارهٔ «وارث حقوقی و واقعی» ثریا تصمیم بگیرد. ثریا اسفندیاری برادر خود، بیژن اسفندیاری را وارث اموال خویش معرفی کرده بود. اما بیژن اسفندیاری نیز تنها به فاصله چند روز پس از مرگ خواهرش ثریا در سال ۲۰۰۱ فوت کرد. پس از مرگ بیژن اسفندیاری، «منشی و راننده» او، حسن فیروزفر مدعی شد که بیژن ۱۵ دقیقه قبل از فوتش با تنظیم دست‌نوشته‌ای، او را تنها وارث خود مقرر کرده است.

پریچهر زائر یکی از بستگان ثریا در مورد اعتبار و صحت این دست‌نوشته تردید دارد. پریچهر زائر (۷۰ ساله) یکی از ۲۲ نفری است که جزو بستگان و وارثان ثریا اسفندیاری به شمار می‌آید. پریچهر زائر گفته است: «میراث ثریا باید در خانواده او باقی بماند. این عادلانه نیست که شخص بیگانه‌ای این ثروت را تصاحب کند.» زائر افزود: «من با این پول می‌توانم به خیلی افراد کمک کنم.

حکم دادگاه

در ۱۵ ژوئیه ۲۰۱۴ (۲۴ تیر ۱۳۹۳) دادگاهی در آلمان حکم داد شش میلیون دلار از اموال باقی‌مانده از ثریا اسفندیاری بختیاری، به سه سازمان خیریه فرانسوی داده شود. سه سازمان صلیب سرخ، گروه حامیان حیوانات و یک نهاد حمایت از افراد ناتوان در فرانسه به طور مساوی بخشی از ثروت خانم اسفندیاری، به مبلغ چهار میلیون و ۵۰۰ هزار یورو (معادل شش میلیون و ۱۰۰ هزار دلار) را به ارث خواهند برد.

وی ۱۰ سال پیش از مرگش وصیت کرده بود بخشی از اموالش شامل جواهرات و اثاثیه محتویات خانه‌اش در پاریس به نفع سه سازمان خیریه حراج شود به شرط آن‌که از بیژن، برادرش، فرزندی حاصل از ازدواج باقی نمانده باشد. مقام‌های قضایی در کلن گفته‌اند برای دادگاه محقق نشده که برادر ثریا اسفندیاری که یک هفته بعد از او از دنیا رفته، طبق قوانین آلمان ازدواج کرده و فرزندی حاصل از این ازدواج داشته باشد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۸
مصطفی ستاری

تیمور بختیار )زاده ۱۲۹۳ - ۱۶ امرداد ۱۳۴۹(نظامی، سیاستمدار و از بنیانگذارانِ ساواک )سازمان اطلاعات و امنیت کشور( و نخستین رئیس ساواک در حکومت پهلوی بود. در سال ۱۳۴۹، مامورانِ ساواک وی را در دیاله، عراق به قتل رساندند.

خانواده

خانوادهٔ بختیار از خوانینِ  لربختیاری بودند. پدرش فتحعلی‌خان سردار معظم، دو دوره نماینده مجلس شورای ملی و از خوانین بزرگ بختیاری و نوه لطفعلی خان امیر مفخم (دو دوره وزیر جنگ ایران در دوران قاجار) بود. همسر نخستِ بختیار ایران خانم نام داشت و دخترِ یکی از قدرتمندترین سران ایل بختیاری؛ سردار ظفر بختیاری بود. در آن زمان، بختیاری‌ها در سیاستِ ایران بسیار تأثیر گذار بودند. همسر محمد رضا شاه پهلوی، ثریا اسفندیاری بختیاری و آخرین نخست وزیر پهلوی؛ شاپور بختیار هر دو از عموزادگان تیمور بختیار بودند.

تولد

تیمور بختیار در جریان جنگ اول جهانی، در ۱۲۹۳ خورشیدی در شهرکرد در خانهٔ پدری تحت نام قلعه دزک در استان چهارمحال و بختیاری زاده شد. پدرش فتحعلی‌خان سردار معظم از خوانین بزرگ ایل بختیاری و نوه لطفعلی‌خان امیر امفخم بود. تیمور تحصیلاتِ خود را تا سیکل در اصفهان گذراند و سپس همراه با پسر عمویش شاپور بختیار. برای ادامه تحصیل به بیروت رفت و در یک مدرسه فرانسوی مشغول به تحصیل شد. در آن زمان، بسیاری از ایرانیان هوادارِ فرهنگِ فرانسه(فرانکوفیل) بودند؛ از جمله: امیر عباس هویدا و حسن پاکروان.

وی سپس راهی فرانسه شد و در مدرسه نظامی سن سیر از ۱۹۲۸ تا ۱۹۳۳ تحصیل کرد. وی این مدرسه را با درجه ستوان دومی و پس از دو سال ترک کرد و به ایران بازگشت. پس از بازگشت به ایران از آکادمی نظامی شهر تهران فارغ‌التحصیل شد. تیمور پس از مدتی برای ادامه خدمت با درجهٔ ستوان یکمی به زاهدان منتقل شد.

کارها

تیمور بختیار هنگام دستگیری دکتر فاطمی (نشسته)

مقارن جنگ دوم جهانی وی به اصفهان منتقل شد و سپس در ۱۳۲۱ با درجه سروانی به تهران بازگشت و در ۱۳۲۵ ش. به فرماندهی هنگ رسید.

سال ۱۳۲۵

تیمور بختیار در سال ۱۳۲۵ از فرماندهان هنگ سوار حمله بود که آذربایجان را از دستِ جعفر پیشه‌وری آزاد کرد.

سال ۱۳۲۶

وی در سال ۱۳۲۶ وارد دانشگاه جنگ شد و دورهٔ دافوس را گذراند. وی در نخستین سالهای خدمتش بترتیب، فرمانده دسته، آجودان هنگ، رئیس رکن چهارم ستاد لشکر، فرمانده سواران و رئیس ستاد لشکر گارد شاهنشاهی ایران بود.

سال ۱۳۳۲

بختیار به سرعت در ارتش شاهنشاهی ایران و پس از سقوط مصدق، در سال ۱۳۳۲ ارتقاء درجه یافت. تیمور بختیار در کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ و دو روز پس از کودتا به فرماندهی لشکر ۲ زرهی رسید.   وی یکی از همکارانِ نزدیکِ فضل الله زاهدی بود و به مقامِ فرماندار نظامی تهران رسید. تیمور بختیار در سال ۱۳۳۳،  تشکیلات زیرزمینی وسیع حزب توده را در ارتش، شهربانی و ژاندارمری کشف و شبکه افسران توده‌ای را به‌شدت سرکوب کرد. یکی از اولین موفقیت‌های وی در مقامِ فرماندارِ نظامیِ تهران، دستگیریِ وزیر امور خارجهء دولتِ مصدق -حسین فاطمی-  بود که فعالانه با دولتِ نظامیِ آن دوران مبارزه کرده بود.

سال ۱۳۳۵

بختیار با برپاییِ یک کمپین گسترده بر علیه حزب کمونیست توده، ۲۴ تن از رهبرانِ این حزب را شتاب زده محاکمه و اعدام کرد. از جملهٔ این افراد خلیل طهماسبی (قاتل حاج‌علی رزم‌آرا نخست وزیر سابق) بود. برای این موفقیت، تیمور بختیار در اول مهر ۱۳۳۵ به درجه سرلشکری رسید و به عنوانِ جوانترین ژنرالِ سه ستارهٔ ایرانِ مدرن در ارتشِ ایران به سالِ ۱۹۵۴ منصوب شد. در سوم مهرماهِ همان سال، معاون نخست وزیر و رئیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور شد و سرویس امنیتی ساواک را در بهمن ۱۳۳۴ (فوریه ۱۹۵۶) بنیاد نهاد و در سالِ ۱۳۳۸ به درجه سپهبدی ارتقاء یافت.

حوادثِ پس از برکناری از ساواک

با انتصابِ علی امینی به عنوانِ نخست وزیر در سال ۱۳۳۹، شاه شروع به اعتمادِ به بختیار نمود. سپس امینی، شاه را از اطلاعاتِ تماس‌های بختیار با جان اف کندی آگاه کرده و نسبتِ به این مسئله به وی هشدار داد. بر همین اساس و نهایتاً وی در ۲۴ اسفند ۱۳۳۹ با انتصابِ سرلشکر پاکروان به ریاستِ ساواک از این سمت برکنار شد. از قضا، خودِ امینی نیز از طرفدارانِ کندی بود و در سال ۱۳۴۱ به دلیلِ بی اعتمادیِ رو به رشدِ شاه نسبت به کِندی از مقامِ خود برکنار شد. بختیار در اول مهر ماه سال ۱۳۴۰ از ارتش بازنشسته شد و در ششم بهمن همان سال ایران را ترک کرد. وی در ابتدا و پس از بازنشستگی با تبعیدِ خود خاستهٔ خود به ژنو رفت. سپس با استفاده از تماس‌هایی که در طیِ کار در ساواک بدست آورده بود به برقراریِ ارتباط با مخالفان ایرانیِ شاه در اروپا، عراق و لبنان دست زد. او نه تنها با آیت الله خمینی، بلکه با رضا رادمنش -دبیر کل حزب توده- هم ملاقات کرد و نیز با محمود پناهیان وزیر جنگِ دولتِ فرقه دموکرات آذربایجان که پس از خروجِ نیروهای شوروی از ایران در طیِ جنگِ جهانی دوم از ایران فراری شده بود. پس از این بود که شاه حکم بازداشت بختیار را صادر کرد اما بختیار دیگر به ایران باز نگشت و به عراق پناه برد.

همکاری با عراق و ترور بختیار

تیمور بختیار در سال ۱۳۴۸ و در کوران منازعه ایران و عراق، به دعوت صدام حسین به بغداد رفت. سرانجام در ۱۶ مرداد ۱۳۴۹ مأموران عملیاتی ساواک موفق شدند تا او را در یک شکارگاه در استان دیاله و زیر نگاه چند محافظ عراقی او، به قتل برسانند. ترور وی توسط یکی از دوستان مورد اعتمادش که از تطمیع شدگان ساواک بود انجام شد. ضارب ۴۸ ساعت پس از ترور توسط ماموران عراقی دستگیر، شکنجه و نهایتاً اعدام شد. پوششِ قاتل، بعنوانِ هواداری بود که یک هواپیمای مسافربری را ربوده و مجبور به فرود در فرودگاه بغداد کرده بود. با این پوشش، دو تروریستِ موردِ نظر، رژیم عراق را فریب داده و دسترسی به تیمور بختیار برای آنها میسر گردید. حقیقتِ پشتِ این داستان سالها بعد روشن شد. محمد رضا شاه پهلوی در مصاحبه‌ای با نویسنده و شرح حال نویسِ فرانسوی جرارد دو ویلار علناً به بیانِ این موضوع پرداخت.

شخصیت بختیار

حسن علوی‌کیا در مورد او می‌گوید:

بختیار خصوصیات مردانگی و جوانمردی داشت. یک افسر بسیار شجاع و جسور بود... یک مرد خان‌زاده و لوطی و باگذشت و فوق العاده دست و دل باز و وطن پرست و جاه طلب. برای از بین بردن دشمنش از هیچ چیز مضایقه نمی‌کرد... آدم منطقی و وطن پرستی بود... در جلسات بین‌المللی و کنفرانس‌های ۳ جانبه با ترکیه و اسرائیل و ایران... آدم خوشش می‌آمد و خوشحال می‌شد از آن شخصیت و پرستیژ قابل قبول بختیار... تا روزی که سر کار بود نسبت به شاه وفادار و علاقه‌مند به مملکت بود

منابع

·  ·  موسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی- تیمور بختیار

·  ·  "Former foreign executed by firing squad". Ocala Star-Banner (Tehran). UPI. 10 November 1954. Retrieved 25 July 2013.

·  ·  از نگاه ساواک: گروه های چپ و ارتباط با اتحاد جماهیر شوروی، بی‌بی‌سی فارسی

·  ·  آفتاب

·  ·  شهریاری: جاسوس ساواک در حزب توده، بی‌بی‌سی فارسی

·  ·  شهریاری: جاسوس ساواک در حزب توده، بی‌بی‌سی فارسی

·  ·  «داستان ساواک و 'ژنرال' حسن علوی کیا». بی بی سی، ۱۳۹۲/۰۲/۱۸. بازبینی‌شده در ۱۳۹۲/۰۲/۱۹.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۰۷:۵۶
مصطفی ستاری

میرزا کاظم آشتیانی فرزند میرزا محسن آشتیانی، مستوفی درجه اول دربار قاجار.

میرزا کاظم در زمان سلطنت کریم خان زند مقام استیفای کل یافت و پس از تاج‌گذاری آقا محمد خان در مقام خود باقی ماند. او در سال ۱۲۱۱ هجری قمری زمانی که در التزام رکاب آقا محمد خان برای فتح قلعهٔ شیشه به قراباغ رفته‌بود، درگذشت.

فرزندان

  1. میرزا حسن مستوفی‌الممالک، در دورهٔ فتحعلی شاه و محمد شاه قاجار و سال‌های اول سلطنت ناصرالدین شاه قاجار منصب استیفای کل و ریاست مستوفیان را داشت. از او سه فرزند باقی ماند:
    1. میرزا یوسف مستوفی‌الممالک
    2. دختری که به عقد پسرعموی خود میرزا هدایت‌الله وزیر دفتر در آمد
    3. دختری که همسر میرزا عیسی وزیر شد.
  2. میرزا بابا، او نیز مدتی مقام استیفای کل را داشت
  3. میرزا فضل‌الله، از مستوفیان درجه اول و ملقب به مقرب‌السلطان بود
  4. میرزا محمدعلی، متخلص به مایل آشتیانی. از اعیان و معاریف زمان خود و پیشکار محمد شاه قاجار در حکومت آذربایجان بود. او در شاعری مقامی والا داشت. رضاقلی‌خان هدایت در مجمع الفصحا و فاضل خان گروسی در تذکرهٔ انجمن خاقان از او یاد کرده‌اند
  5. میرزا عبدالله، از اعیان و ادبا و خطاط و شاعر بود و خلف تخلص می‌کرد. در میانهٔ عمر بر اثر سکته به لقوهٔ دست مبتلا گردید و ناچار دست از خطاطی کشید. او جد اعلای خاندان میکده‌است
  6. میرزا حسین، آخرین فرزند میرزا کاظم. مردی خوش خط ادیب بود و در جوانی با تفنگ خودکشی کرد. دو پسر از او ماند:
    1. میرزا هدایت‌الله وزیرآشتیانی(وزیردفتر)
    2. میرزا احمد وزیرآشتیانی (بعد از فوت پدر)

یکی از همسران میرزا ابوالقاسم قائم‌مقام فراهانی دختر میرزا کاظم آشتیانی بود.

منبع

  • معیری، دوستعلی.رجال عصر ناصری:میرزا حسن مستوفی‌الممالک. یغما، شماره صد (آبان ۱۳۳۵). ۳۷۳.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۹:۱۰
مصطفی ستاری

میرزا یوسف آشتیانی (۱۲۲۷ ه ق- ۱۳۰۳ ه ق) ملقب به مستوفی‌الممالک از رجال قاجار بود.

میرزا یوسف، از نوادگان مبرزا محسن آشتیانی و فرزند میرزا حسن مستوفی الممالک زمان محمدشاه قاجار بود. او پس از درگذشت پدرش، لقب مستوفی‌الممالک گرفت و ریاست مستوفیان را عهده‌دار شد. او بر اثر درستکاری و کاردانی مورد توجه و اعتماد امیرکبیر قرار گرفت. او مورد علاقه و احترام ناصرالدین‌شاه بود و سه سال قبل از فوتش از جانب شاه منصب صدارت یافت.

ناصرالدین‌شاه فقط به صدراعظم‌ها «جناب» می‌نوشت، ولی سال‌ها پیش از صدارت مستوفی‌الممالک به او «جناب آقا» خطاب می‌کرد. او از جناح محافظه‌کار دربار قاجار و از مخالفین میرزا حسین‌خان سپهسالار و اصلاحات او بود. مستوفی‌الممالک به حسن اخلاق شهرت داشت. او دراویش را گرامی می‌شمرد و با آنان دوستی داشت.

او زمین‌های زیادی در اطراف تهران از ناصرالدین‌شاه خریداری و آباد کرد. حسن‌آباد، یوسف‌آباد، بهجت‌آباد، عباس‌آباد، امیرآباد و ونک از باغ‌های مستوفی‌الممالک بود که اکنون محله‌هایی به همین نام‌ها بر آن ساخته شده‌است.

او در ۱۱ رجب ۱۳۰۳ درگذشت و در آرامگاه خانوادگی واقع در ونک دفن شد.

مستوفی‌الممالک در طول عمر خود چهار همسر اختیار کرد:
زهرا خانم، دخترعمویش، که فرزندی نیاورد
تاج‌ماه خانم، دختر سیف‌الله میرزا پسر فتحعلی‌شاه، او نیز بدون فرزند ماند
خانم‌مصری، دختر یکی از بزرگان مصر، مادر همدم‌السلطنه همسر جلال‌الدوله (پسر ظل‌السلطان)
شکر خانم، دختر رئیس یکی از قبایل کرد، مادر حسن مستوفی.

میرزا یوسف آشتیانی دختری هم داشته که همسر فیروز میرزا نصرت الدوله بوده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۹
مصطفی ستاری
میرزا محمد علی مایل

نام پدر: میرزا کاظم/محمد کاظم مستوفی الممالک
تخلص: مایل
تولد و وفات: ( ... - قبل از ۱۲۵۰) قمری

شهرت علمی و فرهنگی: شاعر
اصل او از آشتیان است. مایل مدتی سمت استیفاء و پیش‌کاری عباس میرزا را داشت. در حدود ۱۲۳۸ق مأمور عقد عهد نامهٔ اول ارزته‌الروم با دولت عثمانی شد. عباس میرزا مدتی او را به پیشکاری فرزندش ، محمد میرزا گماشت ولی قبل از به سلطنت رسیدن محمد شاه (۱۲۵۰ق) درگذشت. مایل از ارادتمندان مجذوب علیشاه بود و علاوه بر نظم ، در نثر نیز دست داشت. او قصاید بسیاری را در مدح امیرالمؤمنین علی (ع) و بعضی از بزرگان کشور دارد. از آثار او "دیوان" شعر.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۹:۰۹
مصطفی ستاری

میرزا محمد عین الممالک فرزند میرزا محمد حسین وزیر دفتر و از نوادگان میرزا محسن آشتیانی می باشد .

وزارت مالیه ایران(دوره قاجار)  ( از ۱۲۸۸ه.ش)

 


در سال 1327ه.ق که وثوق­ الدوله وزیر مالیه شد، تشکیلات تازه ­ای در آن وزارتخانه ترتیب داد و کشور را به هفت منطقه مالیاتی تقسیم نمود. اداره امور گیلان و مازندران و استرآباد را به عین الممالک سپرد.

 

وزارت دادگستری ایران  ( از ۱۳۰۶ه.ش. تا ۱۳۱۷ه.ش. )

 


در سال 1306ه.ش که علی ­اکبر داور دادگستری را بنیان نهاد، عین ­الممالک را به خدمت قضا دعوت کرد و با رتبه هفت قضایی به ریاست یکی از شعب دیوان جزای عمال دولت (بعداً دیوان کیفر) گمارد. وی چندی در آن شعبه به کار قضا اشتغال داشت، سپس به مستشاری دیوان عالی کشور منصوب گردید و تا زمان فوتش در آن سمت بود.




.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۴ ، ۰۸:۵۶
مصطفی ستاری