ملاپریشان ( بزرگان لر )
پَریشانِ لُر ، ملاابوالقاسم مشهور به ملاپریشان، عارف و شاعر
نامدار لُر. از جزئیات زندگی ملاپریشان اطلاعی در دست نیست و تنها براساس دو بیت
از اشعار او که در آنها به 50 سال خدمتش نزد شیخ رجببُرسی(ه م) اشاره کرده
است(بند23)، میتوان دورۀ زندگی او را میان نیمۀ دوم سدۀ 8 و نیمۀ اول سدۀ 9ق در
نظر گرفت. زادگاه ملاپریشان نیز موضوع مناقشه است، چنان که پارهای محققان موطن وی
را دینور، و او را کُرد دانستهاند(نک: حیدری، «ز»؛ مردوخ روحانی، 1/131؛ سلطانی،
1/146؛ شاکری، 121)و برخی دیگر او را از طایفۀ لُر غیاثوند و اهل دلفان(غرب لرستان) به
شمار آورده، و بر لر بودن او پای فشردهاند(غضنفری، «چ»؛ روحبخشان، 320؛ کاظمی،
570). اما با توجه به اینکه پریشان اشعار خود را به زبان لری و گویش لکی(و نه زبان
کردی) سروده است، قول گروه دوم مبنی بر لر بودن او درستتر مینماید.
اشعار ملاپریشان ـ که در آنها «پریشان» تخلص کرده است ـ در
دیوان وی، مشهور به پریشاننامه گردآمده است. با نگاهی به دیوان او به روشنی مشخص
میگردد که ملاپریشان شیعۀ جعفری بوده، ودر جای جای دیوان خود بر ولایت علی(ع)
تأکید کرده، و در تکریم او، و نیز ستایش اهل بیت پیامبر(ص)کوشیده است. وی همچنین
اشعاری در سوگ شهیدان کربلا دارد(نک: بند 16، نیز بخش دوم، ص4-9). چنانکه از اشعار او میتوان دریافت، وی
پیرو مذهب حروفیه نیز بوده که در هنگام حیات او به گستردگی در منطقۀ لرستان رواج
داشته است(نک: بند20(.
اشعار پریشان بیانگر آشنایی عمیق او با مبانی عرفانی و
مفاهیم فلسفی و کلامی است و کاربرد اصطلاحاتی چون حدوث و قدم، قدم زمانی و قدم
ذاتی، قوس صعود وقوس نزول، احاطه و محاط و ... و نیز پرداختن به مباحثی چون ذات و
صفات خداوند، وجوب و امکان و... در اشعار او نشان از دانش او در این زمینهها
دارد. همچنین کاربرد گسترده و مکرر آیات قرآنی، امثال و حکم عربی و فارسی، کلمات
قصار پیشوایان دین و احادیث متعدد، از یکسو معرف احاطۀ او به زبان عربی و از سوی
دیگر بیانگر شناخت عمیق او از این منابع است.
بهعلاوه، اشارات او به منطقالطیر عطار و
مثنوی مولوی، و نیز سرودن قطعهای برسیاق «ساقینامۀ» موجود در دیوان حافظ، حکایت
از آشنایی و انس او با این کتابها دارد(نک: بند3، که در پایان آن به داستان سیمرغ
اشاره دارد، نیز بندهای 14، 19، 21، برای ساقینامه، نک: بخش دوم، ص9-10(
ملاپریشان ظاهراً با تصوف رایج در زمان خود پیوند چندانی
نداشته، و در برخی اشعار خود صوفیه را به باد نقد گرفته است(نک: بند24(. از
اینرو، برخلاف نظر پارهای محققان که وی را «از صوفیۀ معروف کرد» دانستهاند(بهار،
2/378)، نمیتوان او را صوفی به معنای معمول آن بهشمار آورد. پریشان در واقع
عارفی شیعی و شاعری دانشمند بوده است که ارزش اشعار او، به رغم حضور گستردۀ دیوانش
در میان مردم لرستان و کردستان، به سبب کمتر شناخته بودن زبان آن، به شایستگی
شناخته نشده است.
مآخذ:
بهار، محمدتقی، «قسمتی از یادداشتهای مسافرت من به شوروی»، بهار و ادب فارسی، به کوشش محمد گلبن، تهران، 1355ش؛
پریشان لر، ابوالقاسم، دیوان، به کوشش اسفندیار غضنفری امرایی، خرمآباد، 1361ش؛
حیدری زیباجویی، فتحعلی، مقدمه بر دیوان ملاپریشان کرد، کرمانشاه، 1335ش؛
روحبخشان، عبدالمحمد، «ملاپریشان کرد»، لرستانپژوهی، خرمآباد، 1377ش، س 1، شم 1و2؛
سلطانی، محمدعلی، حدیقۀ سلطانی، تهران، 1364ش؛
شاکری، باقر، تذکرۀ مختصر شعرای کرمانشاه، کرمانشاه، 1337ش؛
غضنفری امرایی، اسفندیار، مقدمه بر دیوان پریشان لر(هم(؛
کاظمی، ایرج، مشاهیر لُر، خرمآباد، 1376ش؛
مردوخ روحانی، بابا، تاریخ مشاهیر کرد، تهران، 1364ش.
منبع:لرویر