لر ( لک ، بختیاری ، فیلی ، ممسنی ، کلهر ، ثلاثی و ... )

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

لرستانات سرزمینی متشکل از چند استان لرستان ، کهکیلویه و بویراحمد ، چهارمحال و بختیاری ، ایلام ، کرمانشاه ، همدان ، قزوین ، مرکزی ،اصفهان و ... می باشد .

خلاصه ای از کتابها و متون مربوط به سرزمین لر نشین و تاریخ این نژاد کهن تهیه شده است .

طبقه بندی موضوعی

فایز دشتستانی ( بزرگان لر )

چهارشنبه, ۱۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۸:۳۱ ق.ظ

در میان دوبیتى‌سرایان ایران از باباطاهر که او نیز مثل فایز از تبار قوم لر(گویش دشتی یکی از گویشهای لری جنوبی است) بوده بگذریم نام زایر محمد على متخلص به 'فایز دشتستانی' ، در ترانه‌هاى شورانگیز این سرزمین جاودان گشته است؛ و گسترهٔ شهرت او در میان توده‌هاى مردم بسیار فراگیر است. فایز در بیشتر دوبیتى‌هاى خود تخلص خود ـ 'فایز' ـ را آورده است و تخلص 'فایض' متعلق به او نیست و بسیارى از دوبیتى‌هاى به چاپ رسیده به نام او مربوط به فایز نیست.

فایز دشتی را در حقیقت می‌توان بنیانگذار شعرهای فولکلوریک و ادبیات عوام و بومی محسوب کرد و او را با احساس ترین شاعر عوام و مردمی خواند و اگر گاهی در اشعار فایز، قافیه و وزن مختل است بر او ایرادی نیست، زیرا که محتوای دوبیتی‌های وی از بس پرمعنا و پراحساس است جز اهل فن، کمتر کسی متوجهٔ نقایص شعرهایش می‌شود. محمدعلی فایز شبان دشت‌های دشتی، بی گمان از چهره‌های درخشان ادب مردمی ایران است. هر چند او در زمرهٔ شاعران بی شناسنامه محسوب می‌شود، اما، گمنامی‌اش نه چندان است که بر احساس لطیف و ذوق سرشار شاعرانه‌اش سرپوش بگذارد و نام و اشعارش را در خاطره‌ها، به دست فراموشی بسپارد. شماره دوبیتی‌های فایز به درستی معلوم نیست، در برخی جزوه‌ها تعداد دوبیتی‌های این شاعر را به تفاوت بین ۱۳۴ ـ ۲۷۹ ـ ۲۸۲ ـ ۳۳۲ ذکر کرده‌اند.

وی از بزرگترین دو بیتی سرایان ایرانی می‌باشد. دوبیتی‌های وی سیاق فهلویات قدیم را دارد و پس از اشعار باباطاهر همدانی بخصوص در ادبیات و فرهنگ عامه شناخته شده‌است. البته تفاوت ماهوی اش با اشعار باباطاهر این است که بجای سوز راستین و عرفانی و معنوی اشعار باباطاهر اشعارش از سوز هجران تعلق مجازی و دربردارنده درد زمانه و بر مبنای درد روستایی می‌باشد و ارزش فولکلوریکی در فرهنگ عامه دارد. او تقریبا در همه دوبیتی‌هایش از تخلص بهره می گیرد و بیشتر از هر چیز عشق به پری و بیان سوز هجرانش را به نمایش می‌گذارد.

زایر محمد علی دشتی متخلص به فایز فرزند حاج مظفربن غلامعلی بن حاج درویش بن حاج محمد رضا بن حاج عبدالرضا بن مظفر بن درویش بن مظفر بن شهاب بن کردعلی بن ابراهیم بن سالم بک بن فارس بن شعبان الضیاغمی الدشتی نام مادر وی {شازده }دختر رئیس درویش کردوانی که ازروسای سرشناس منطقه دشتی می باشد به سال 1250هجری قمری برابر با 1209هجری شمسی درخانواده ای مذهبی در روستای کردوان ازتوابع شهرستان دشتی دیده به جهان گشود.دوران کودکی ونوجوانی رازیرسایه پرمهرومحبت پدرومادر در روستای کردوان گذراند وپس از رسیدن به سن بلوغ جهت تحصیلات مقدماتی وفراگیری قرآن مجید به مکتب خانه های محلی واقع در روستاهای کردوان وبردخون که در آن زمان حوزه علمیه ومرکز بحث ودرس در منطقه دشتی بوده اند زیر نظر آموزگاران محلی مراجعه وبا تلاش وپشتکاری که ازخود نشان می دهد موفق به فراگیری قرآن وختم آن میشودیکی ازاساتید فایزشیخ عبدالنبی بحرینی بوده است .

پس ازپایان یافتن تحصیلات مقدماتی به علت ذوق واستعداد سرشار ی که دراوبوده وبا کمک ومساعدت رئیس خلف برادر بزرگ خود جهت فراگیری علوم دینی راهی نجف اشرف میشود ونزدیک به چهار سال در نجف اشرف به فراگیری علوم دینی مشغول می شود ودر همان جا از بی توجهی مردم نسبت به حرم امامان اورا وادار به سرودن این دوبیتی می کند :

شما که ساکنان کوی یاریـــــــد چرا این نعمت آسان می شمارید

دریغا چون شما می بود فایـــــز که سر برآستان یار داریــــــــد

زایر محمد علی فایز پس از مراجعت از نجف با دختر زایرمحمد حاج مظفربردخونی بنام تاج زر ازدواج می کند که ثمره این ازدواج سه فرزند پسر به نامهای احمد حیدرومظفر وسه دختر بنامهای حاج بی بی شازده ودختر بوده است واقدام به راه اندازی مکتب خانه جهت آموزش قرآن به برای جوانان روستا می کند . بطوریکه از بی توجهی وتنبلی بعضی از دانش آمـــــوزان درفراگیری قرآن ناراحت و آنان را با سرودن این قطعه شعر مخاطب قرار میدهد

ایها الطــــــــلاب ناموا فی بیوت واسکنوا اموالکم کالعنکبـــــوت

واذکرو اشعار باقر دائـــــــــــما لا تقلوا کان زید قائمـــــــــــا

مدرسه باید که تن لاغر کنــــد جسم را افسرده رخ اصغــر کنـد

مدرسه کی زیبد این نابخــردان جای اینان است اصطبل خــران

لازم به توضیح است حاج درویش جد بزرگ فایز در«میدری» یکی از روستاهای همجوارکردوان مسجدی بنا نموده که هنوز هم آثاری از آن برجای مانده است .درآن مسجد مکتب خانه ای تشکیل داده که هرسال تعداد زیادی از بچه های آن منطقه به آن مراجعه وقرآن را فرا می گرفتند وفایز نیز در همین مکتب خانه قرآن را فرا گرفته است .وحاج درویش درآخر عمر وصیت می کند که درهمین مسجد جنازه وی را دفن نمایند تا صدای قرآن خواندن بچه ها رابشنود .به این ترتیب دوران نوجوانی وجوانی فایز با آموختن قرآن وادعیه وگنجینه ها ومفاخر زبان وادبیات فارسی چون شاهنامه – خمسه نظامی- گلستان –بوستان –مثنوی ومخصوصا دیوان حافظ که آموزش آن پس از قران کریم مرسوم بوده است سپری شد همچنانکه درخلال دوبیتی های وی این تا ثیر پذیریها را می توانیم ببینیم .وبه یاری همین سواد ودانش بود که بعدها توانست افکار واندیشه های خویش راسامان ودر قالب شعر آن راثبت وضبط نماید.فایز زندگی خود را از راه کشاورزی می گذرانده به بیان دیگر نانش را از بذر آب وخاک با دست های باغیرت به دست می آورد .آن هم درزیر آفتاب سوزان منطقه وهرگز دست نیاز به سوی کسی دراز نکرد ودر برابر خوانین که حاکمان آن سامان بودند مدیحه نگفت وهنرش را نفروخت .زیرا مردی بلند طبع وقانع بود.

فایزدرکنار داشتن مکتبخانه به امر کشاورزی وکشت درخت خرما نیز می پرداخت

از فایز بیش ازهفتصد دوبیتی دردست است که بی گمان بخش اندکی از سروده های فایز است وبقیه اشعار وی متاسفانه در گذر زمان بدست شاعـران محلی به یغما رفته وبه روزگار ما نرسیده است .فایز علاوه بردوبیتی غزلیاتی نیز در مدح ائمه معصومین (ع) سروده که اکثرا از بین رفته است فایز با شاعران دیگر دشتی چون محمد خان وملا حسن کبگانی معاصر بوده ودیدارهای دوستانه وادبی نیز با هم داشته اند .

فایز اواخر زندگی خودرا درروستای گزدراز می گذراند وبعلت ناراحتی که از این موضوع داشته آن را به منزله تبعید گاهی برای خود می داند .واین بیت شعر را می سراید :

در باغ بگم منزل ومــاوای من است بوذر نیم وربذه چرا جای من است

فایز دارای سه فرزند پسر به نامهای رئیس مظفر زایر احمد وحیدر بوده که حیدر درجوانی وفات می نماید .ولی نواده گان رئیس مظفر وزایر احمد اکنون درقید حیات ودر منطقه دشتی ( خورموج –کاکی وکردوان )زندگی را می گذرانند .

به هر حال فایز پس از هشتاد سال زندگی پرفراز ونشیب به سال 1330هجری قمری برابر با 1289هجری شمسی در روستای گزدراز چشم از جهان فرو می بندد وپیکرش را بنا به وصیت خودش پس از چند ماه امانت نهادن به نجف اشرف منتقل ودرآن جا به خاک سپرده می شود .

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۹/۱۸
مصطفی ستاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی