سـیـد مـهدى بحرالعلوم ( بزرگان لر )
سـیـد مـهدى بحرالعلوم , شاگرد بزرگ و
بزرگوار وحید بهبهانى است و از فقهاى بزرگ است مـنظومه اى در فقه دارد که معروف
است آرا و نظریات او مورد عنایت و توجه فقها است بحرالعلوم بـه عـلـت مقامات معنوى
و سیر و سلوکى که طى کرده است , فوق العاده مورد احترام علما شیعه است و تالى
معصوم به شمار مى رود کرامات فراوانى ازاو نقل شده است کاشف الغطا )شیخ
جعفر) آتـى الـذکـر بـا تحت الحنک عمامه خود,غبار نعلین او را پاک مى کرد بحر
العلوم در سال 1154 یا 1155 متولد شده و در سال1212 ه ق درگذشته است 1 .
عـلا مـه دهر و وحید عصر, سید محمد مهدى بن سید مرتضى بن
سید محمد بن سید عبدالکریم حسنى حسینى طباطبائى بروجردى الاصل نجفى المسکن , اعجوبه
دهر, جامع منقول و معقول , و مرجع عصر و دوران خویش بود.
سـیـد مرتضى طباطبائى بروجردى (ره ) که از علما و مراجع
کربلا بود, داراى دو فرزند مى باشد, یـکى سید جواد که جد مرحوم آیة اللّه العظمى
بروجردى (ره (است , و دیگرى , سید محمد مهدى بحرالعلوم هر دو از بزرگان فقها و علماى
اسلامى مى باشند.
سید محمد مهدى بحرالعلوم , پیش از پگاه عید فطر در سال
1155 ه ق در شب جمعه چشم به دنیا گـشـود پـدر ارجمندش مى گوید: در آن شب که ولادت
فرزندم مهدى بود, در عالم رؤیا امام هـشـتم (ع ) را دیدم که شمع بزرگى را به
شاگردش محمدبن اسماعیل بن بزیع مى دهد محمد آن شمع را بر فراز بام منزل ما برده و
روشن مى کند ناگهان نور آن شمع تا آسمان بالا رفته و دنیا را فرا مى گیرد 2.
آرى شمعى که توسط امام رضا(ع ) افروخته شود, باید نورش
جهان را روشن سازد و جهانیان را فرا بگیرد.
بحرالعلوم مقدمات نحو و صرف و ادبیات و منطق و فقه و اصول
را با کوششى بى نظیر نزد پدر خود و سایر فضلا و دانشمندان , در مدتى کمتر از چهار
سال فرا گرفت در اوایل بلوغ به درس خارج پدر خـود, و هـمچنین درس استاد کل ,
وحیدبهبهانى , و نیز درس شیخ یوسف بحرانى صاحب حدائق راه یـافـت و از مـحـضـر آن
بزرگان استفاده شایانى برد و پس از پنج سال درس و بحث فشرده و عـمـیـق و طى
مـرحـلـه سطح , به درجه اجتهاد عالیه نائل آمد و هر سه استاد بزرگ اجتهاد او را
امضاکردند.
پـس از آن از کـربـلا بـه نجف مهاجرت کرد و در مرکز بزرگ
دانشهاى اسلامى , به بحث و تحقیق پرداخت و در مدتى کم که هنوز سنش از 30 سال
تجاوز نکرده بود,ارشاد و رهبرى مسلمانان را بر عهده گرفت و در عین حال که به تدریس
و تالیف اشتغال مى ورزید, به امور فقرا و مستمندان نیز رسیدگى کرده , مسائل و
مشکلات اجتماعى مردم را حل و فصل مى نمود.
بحرالعلوم داراى اخلاق پسندیده انسانى و پیامبرگونه بود
تواضع و فروتنى اوزبانزد خاص و عام , و عطوفت و مهربانى او نسبت به بینوایان و
مستمندان , دربالاترین حد ممکن خود بود, به حدى که شـاگردان و مریدان خود را تحت
تاثیر کامل قرار مى داد او کم سخن مى گفت , سکوتش از حرف زدنـش بـیشتر بود همواره
در حال تفکر و اندیشیدن به سر مى برد, اگر سخنى به زبان مى آورد با ذکـر خـدا
همراه بود دربین مردم که مى نشست , نشستن حالت تشهد در نماز را داشت هنگام راه رفتن
هیبت و وقار خاصى داشت هیچ گاه به پشت سر خود یا به اطراف خود نگاه نمى کرد, مگردر
حـال ضـرورت گـامـهـاى استوار خود را بیشتر با اندیشه هاى شگرف مى آمیخت دریافته
بود که هیبتش مانع از سخن گفتن مردم با وى مى شود, لذا همیشه ملازمان خود را سفارش
مى کرد باب سـخـن گـفتن با مردم را بگشایند تا از راز دل مردم باخبرشده , در رفع
گرفتاریهاى آنان بیشتر بکوشند.
صـبـحـهـا را هـمـواره در بـحـث و تـدریـس و قضاوت بین
مردم , و شبها را در مطالعه و تحقیق مى گذراند و پس از اندکى خواب و استراحت ,
براى عبادت و مناجات به درگاه خداوند ذوالجلال خـود را کاملا آماده مى ساخت و
بسیار دیده شده بود که پس از نیمه شب از نجف تا کوفه پیاده راه مى رفت که هنگام
مناجات در مسجد کوفه باشدو پس از نماز صبح به نجف باز مى گشت و قبل از هـر کـار
بـه حـرم مطهر جد بزرگوارش امیرالمؤمنین (ع ) مشرف مى شد و با آن حالت معنوى و
عـرفـانـى کـه داشـت , بـه زیارت مشغول مى گشت و برخى از کتب رجال در احوال آن
بزرگوار نـوشـتـه انـد کـه : گـاهـى سـؤالاتـى از امام مى کرد و به نحوى که ما نمى
دانیم , پاسخ دریافت مى نمود.
سفر حجاز
سید بحرالعلوم در اواخر سال 1193ق، راهى حجاز شد. استقبال شایان مردم و شخصیت هاى محافل علمى از او موجب شد که به مدت دو سال در کنار خانه خدا اقامت ورزد و به درس و بحث بپردازد.
تسلط او به فقه اهل سنت و حسن معاشرت و سخاوتش او را چنان در میان ساکنان آن دیار به خصوص اهل علم، محبوب ساخت که هر روزه شمارى از مردم و دانشمندان به دیدنش مى رفتند و از وى کسب فیض مى نمودند. شگفت آنکه پیروان هر کدام از مذاهب چنین مى پنداشتند که بحرالعلوم پاى بند به مذهب ایشان است. او تمام این مدت را با تقیه گذرانید و جلسه درس او در علم کلام طبق مذاهب چهارگانه دایر بود و در اواخر توقف در مکه، مذهب خود را اعلان فرمود. وقتى خبر اظهار مذهب او به گوش پیروان مذاهب دیگر رسید از اطراف به دور او ریخته ، با وى به مناقشه پرداختند و او با دانش انبوه خود بر تمامى آنها برترى پیدا کرد و همه آنها را با دلیل هاى قوى و منطقى به سوى حقیقت اسلام مجذوب ساخت.
تعیین و تثبیت جایگاه اعمال حج و مرکزیت دادن به مواقیت احرام به طورى که از نظر شرعى صحیح واقع شود و همچنین اصلاح مواقف حج، یکى از گام هاى ارزشمند سید بحرالعلوم بود؛ زیرا این مکان هاى مقدس قبل از او چندان مشخص نبود .علاوه بر اینها، سنگ هاى فرش شده در حرم را که حجاج بر آن اقامه نماز مى کردند تعویض نمود و سنگ هاى معدنى را خارج کرد و سنگ هایى را که از نظر شیعه سجده بر آنها صحیح است، جایگزین نمود. از آثار معنوى حضور این مرد بزرگ در حجاز، شیعه شدن امام جمعه مکه در هشتاد سالگى است.
مظهر فضیلتها
سید بحرالعلوم مرد فضیلت و تقوا و نمونه اى کامل از اخلاق نیکوى انبیا بود آن معلم اخلاق و انسانیت و از مصادیق بارز اخلاق نیکو فرزانه اى است که شاگرد بلند آوازه او کاشف الغطاء در حقش چنین سروده است:
جمعت من الاخلاق کل فضیلة
فلا فضل الا عن جنابک صادر
همه فضایل و اخلاق شایسته را جمع کرده اى و در دنیا هیچ فضیلتى نیست، مگر این که از حضور تو صادر شده و تو داراى آن فضیلت هستى.
او از نظر تواضع در مرتبه عالى قرار داشت و براى دیگران بیش از خود احترام و ارزش قائل بود و براى مردم پدرى مهربان به حساب مى آمد سخن گفتن و راه رفتن او انسان را متحیر مى ساخت در میان مردم که راه مى رفت بیننده تصور مى کرد او فرشته است براى خدا سخن مى گفت و پیوسته به یاد خدا بود.
او در تهذیب اخلاق در مرتبه اى قرار داشت که درک آن براى بسیارى از افراد مشکل است. او کارها و ساعات فعالیت هایش را تقسیم نموده بود وقتى سیاهى شب همه جا را فرا مى گرفت مقدارى به تحقیق و آماده کردن مقدمات درس و بحث مى گذراند و پس از آن به طرف مسجد کوفه رفته در آنجا به مناجات با خدا مى پرداخت.
بحرالعلوم بر امور عبادى شاگردان خویش نیز فوق العاده اهتمام مى ورزید و در صورت غفلت و کوتاهى شاگردان از این مهم بسیار رنج مى برد یک بار براى چند روز تدریس را ترک فرمود: طلبه ها واسطه اى را نزد وى فرستادند تا علت تعطیلى درس را جویا شود بحرالعلوم در پاسخ او چنین فرموده بود: «در میان این جمعیت طلبه هرگز نشنیدم که در نصف شبها صداى تضرع و زارى و مناجات آنها بلند بشود با اینکه من غالب شبها در کوچه هاى نجف راه مى روم چنین دانش پژوهانى شایسته نیستند تا براى ایشان درس بگویم» چون طلاب این سخن را شنیدند متحول شده شب ها به ناله و گریه در محضر الهى پرداختند وقتى این تحول اخلاقى در طلبه ها پدیدار شد آن جناب دوباره تدریس را شروع کردند.
تلاش سید در حمایت از فقرا و محرومان را باید از شب هاى تاریک و کوچه هاى باریک نجف اشرف و فقیران آن دیار پرسید. او هر شب در کوچه هاى شهر مى گردید و براى فقرا نان و خوردنی هاى دیگر مى برد.
سِّر عشق
به منظور درک بیشتر عظمت و بزرگى سید بحرالعلوم چند نمونه از ارتباط و دیدارهاى وى با حضرت مهدى (عج) را بیان مى کنیم.
الف. ناقه سوار
آخوند ملا زین العابدین سلماسى از شاگردان و یاران نزدیک سید مى گوید: ایامى که در جوار خانه خدا نزد سید به خدمت مشغول بودم روزى اتفاق افتاد که در خانه چیزى نداشتیم. مطلب را به سید عرض کردم چیزى نفرمود. از عادات جناب بحرالعلوم این بود که صبح اول وقت طوافى دور کعبه مى کرد و به خانه مى آمد و به اتاقى که مخصوص خودش بود مى رفت. ما قلیان تنباکویى براى او مى بردیم آن را مى کشید و براى هر صنفى بر طریق مذهبش درس مى گفت. در آن روزى که از تنگدستى شکایت کردم چون از طواف برگشت به حسب عادت قلیان را حاضر کردم که ناگهان کسى در را کوبید، سید بحرالعلوم بشدت مضطرب شد و به من گفت: قلیان را بگیر و از اینجا بیرون ببر، آنگاه خود با شتاب به طرف در رفت و آن را باز کرد، شخص بزرگوارى در لباس عربى داخل شد و در اتاق سید نشست و سید در نهایت فروتنى و ادب دم در نشست. ساعتى نشستند و با یکدیگر سخن گفتند، آنگاه برخاست و در خانه را باز کرد و دست مهمان را بوسید او را بر ناقه اى که دم در خانه خوابانده بود سوار کرد. مهمان رفت و بحرالعلوم با رنگ دگرگون بازگشت و حواله اى به دست من داد و گفت: این حواله اى است براى مرد صرافى که در بازار صفا است، نزد او برو و هر چه بر او حواله شده بگیر. آن حواله را گرفتم و آن را نزد همان مرد که سید سفارش کرد براى آن مرد بردم. مرد چون حواله را گرفت به آن نظر نمود و آن را بوسید و گفت: برو چند باربر و کارگر بیاور. پس رفتم و چهار باربر آوردم به قدرى که آن چهار نفر قدرت حمل داشتند، پول آن زمان را برداشتند و به منزل آوردند. من فورى برگشتم نزد آن صراف که از حال او و نویسنده حواله جویا شوم که او چه کسى بود. وقتى رفتم نه صرافى را دیدم و نه مغازه اى را که دیده بودم از مغازه صراف پرس و جو کردم گفتند ما اصلا در اینجا دکان صرافى ندیده ایم.[3]
ب. مانند دریا
میرزاى قمى - نویسنده کتاب قوانین - مى گوید: من با علامه بحرالعلوم در درس آقا وحید بهبهانى هم مباحثه بودم. اغلب من براى او بحث را تقریر مى کردم تا اینکه به ایران آمدم و کم کم شهرت علمى سید بحرالعلوم به همه جا رسید و من تعجب مى کردم تا زمانى که خدا توفیق عنایت فرمود که براى زیارت عتبات موفق بشوم، وقتى به نجف اشرف وارد شدم سید را ملاقات کردم، مسئله اى عنوان شد دیدم سید بحرالعلوم دریاى مواج و عمیقى از دانش ها است پرسیدم: آقا ما که با هم بودیم شما این مرتبه را نداشتید و از من استفاده مى کردید حال شما را مانند دریا مى بینم، سید فرمود: میرزا این از اسرار است که به تو مى گویم تا من زنده ام به کسى نگو و کتمان بدار، من قبول کردم، آنگاه فرمود: چگونه این طور نباشم و حال آنکه آقایم (حجة بن الحسن عج ) مرا شبى در مسجد کوفه به سینه مبارک خود چسباند.[4]
ج. تلاوت قرآن
میرزا حسین لاهیجى به نقل از شیخ زین العابدین سلماسى مى گوید: روزى بحرالعلوم وارد حرم مطهر امام على علیه السلام شد و سپس این شعر را زمزمه کرد:
چه خوش است صوت قرآن، زتو دلربا شنیدن
به رخت نظاره کردن، سخن خدا شنیدن
پس از آن، از بحرالعلوم سبب خواندن این شعر را پرسیدم فرمود: چون وارد حرم حضرت على (ع) شدم دیدم مولایم حجة بن الحسن (عج) در بالاى سر به آواز بلند قرآن تلاوت مى کند چون صداى آن بزرگوار را شنیدم این شعر را خواندم(نقل از کتاب گلشن ابرار، تهیه و تدوین: جمعى از پژوهشگران حوزه علمیه قم، ج 1، ذیل عنوان: سید بحر العلوم، دریاى بى ساحل)
آثار علمى و عملى :
سـیـد بـحـرالـعـلـوم پس از وفات استادش وحید بهبهانى (قدس
سره ), رهبرى کامل و زعامت و مـرجـعـیت شیعه را به دست گرفت و دنیا در برابر این
دریاى دانش وبینش و تقوى و پارسائى و فضیلت خضوع نمود و آوازه او آفاق را پر کرد
در این فرصت پیش آمده , براى اینکه بتواند به مسائل اجتماعى و مشکلات گوناگون
وفراوان امت اسلام رسیدگى نماید و نظمى به حوزه هاى علمیه بدهد, تمام اوقات خودرا
براى این کار وقف نمود و با کمال اخلاص و جدیت مشغول خدمت شد و بـراى ایـنکه بهتر
به کارهایش برسد, از شخصیتهاى برجسته اى که معاصر او بودند, دعوت به عمل آورد
شـاگـرد بـزرگـوارش شـیخ جعفر کاشف الغطا (ره ) را براى فتوى و پاسخ به احکام
شرعى تعیین نمود.
و هـمـچـنین آیة اللّه شیخ حسین نجفى (ره ) را که از
علماى مقدس و پارساى نجف اشرف بود, به عـنـوان امـام جـمـاعت در مهم ترین و مشخص
ترین مسجد,مسجد هندى نصب نمود و شیخ شـریـف الدین محى الدین را براى قضاوت و حل وفصل
دعاوى مردم گماشت و خود بار سنگین تدریس و مشکلات حوزه و اداره امورمردم را بر دوش
گرفت.
بحرالعلوم چرا؟
و امـا ایـنـکـه چـرا بـه او بحرالعلوم گفته اند, مورخین نقل کرده اند که سید مهدى به عنوان دانـشـجـو بـراى اسـتـفـاده از محضر درس فیلسوف بزرگ , میرزا سید محمدمهدى اصفهانى به خراسان سفر کرد مدت 6 سال در آنجا اقامت گزید و بالاترین بهره ها را از استاد خود گرفت میرزا اصـفـهانى که از هوش سرشار شاگردش شگفت زده شده بود, روزى در اثناى درس خطاب به او گـفـت : انما انت بحرالعلوم (براستى تو دریاى دانشى ) و از آن لحظه سید به این لقب مشهور شـد و امـروز خـانـواده بـحـرالـعـلـوم از خـانـواده هاى معروف و مشهور نجف اشرف مى باشند و چهره هاى شاخصى در علم و عمل در بین آنان وجود دارد.
گفتار بزرگان :
اسـتـادش وحـیـد بهبهانى در ستایش او گوید: عزیزترین و گرامى ترین
فرزندانم , پژوهشگر و مـحقق بزرگ , فرزند روحانى من , دانشمند مطلع و باهوش ,عالم
باتقوا, سید نجیب محمد مهدى .
مـحقق خوانسارى و سید حسین در اجازه اى که به او داده است
, متذکر مى شودکه ایشان مجتهد در فروع و اصول و مقتداى خاص و عام و یگانه روزگار
مى باشد.
صـاحـب مـنـتـهـى الـمقال مى نویسد: رهبر دینى وارسته اى
که دوران مانند اوسراغ ندارد, و شـخـصـیـتـى کـه روزگار از آوردن نظیر او, عقیم
مانده است سیددانشمندان و عالمان , و ولى فـاضلان , علا مه دهر و یگانه عصر, کسى
که اگر در معقول سخن گوید, مى پندارم شیخ الرئیس ابوعلى سینا است , و اگر در منقول
بحث کند,بگویم این علا مه و محقق است که در فروع و اصول دریـاآسـاسـت , و اگر در
کلام مناظره کند, نخواهم گفت , جز اینکه او به خدا سید مرتضى (علم الـهـدى ) اسـت
, و اگرقرآن را تفسیر کند و به او گوش فرا دهم , حیرت زده خواهم گفت : گویا خدا قرآن
را براو نازل کرده است که این چنین از رموز و اسرار آن آگاه است .
در سـتـایـش و مدح او سخنها بسیار و نوشته ها بى شمار است
, چرا که او در عین اینکه دانشمندى بـزرگ بـود, در زهـد و عبادت نیز نظیرى نداشت ,
در همان حال که به تدریس و تالیف با جدیتى فراوان مشغول بود, دمى از خدمت به
بندگان خدانمى آسائید و با تمام وجود در خدمت بندگان خدا بود.
داسـتـان مفصلى را از مناظره او با دانشمندان یهود در
کتابهاى نقل کرده اند که بیشتر شباهت به مناظره و احتجاج ائمه معصومین (ع ) با
علماى یهود و نصارى دارداین مناظره که در 14 صفحه با قـطـع وزیـرى چـاپ شده است و
علماى یهود را به تسلیم و خضوع واداشته است , بیانگر اطلاع و آگاهیهاى فوق العاده
سید بحرالعلوم دربخش عقائد و کلام مى باشد.
شاگردان:
عـلما و دانشمندان بسیارى از محضر درس ایشان استفاده کرده و به مقامات
والائى رسیده اند که نام برخى از آنان را مى آوریم :
1 ـ شیخ جعفر کاشف الغطا, بزرگ شخصیت برجسته جهان اسلام .
2 ـ سید محمد جواد عاملى , صاحب موسوعه بزرگ فقهى مفتاح
الکرامة .
3 ـ شیخ محمد تقى اصفهانى , صاحب حاشیه بر معالم .
4 ـ شیخ احمد نراقى , صاحب مستند الشیعة فی احکام الشریعة .
5 ـ شیخ ابوعلى حائرى , مؤلف کتاب منتهى المقال در علم
رجال .
6 ـ شیخ اسداللّه تسترى , نویسنده کتاب المقابیس در اصول .
7 ـ شیخ محمد على زینى عاملى نجفى .
8 ـ سید میرعلى طباطبائى , صاحب الریاض در فقه .
9 ـ مولى محمد شفیع استرآبادى .
10 ـ شیخ حسین نجف .
11 ـ شیخ شمس الدین بن جمال الدین بهبهانى .
آثار و تالیفات:
بحر العلوم داراى تالیفات ارزنده اى در علوم مختلفه مى باشد که چند
نمونه ذکر مى شود:
1 ـ مصابیح , کتابى ارزنده در فقه (در عبادات و معاملات ).
2 ـ الـدرة الـنـجفیة , منظومه اى در فقه , مشتمل بر دو
هزار بیت شعر که چندین بارتفسیر و شرح شده است .
3 ـ مـشـکـاة الهدایه , شاگردش مرحوم شیخ جعفر کاشف
الغطا, به امر استاد برآن شرحى نوشته است .
4 ـ الفوائد الاصولیه .
5 ـ حاشیة على طهارة شرائع المحقق الحلى .
6 ـ الفوائد الرجالیه پیرامون علم شامخ رجال .
7 ـ رسالة فى الفرق و الملل .
8 ـ تحفة الکلام فی تاریخ مکة و بیت اللّه الحرام .
9 ـ شرح باب الحقیقة و المجاز.
10 ـ قواعد احکام الشکوک .
11 ـ الدرة البهیة فی نظم بعض المسائل الاصولیه .
12 ـ دیوان شعرى که داراى بیش از یک هزار بیت مى باشد.
رسیدگى به حال بینوایان :
داستانهاى بسیارى درباره دستگیرى بحرالعلوم از بینوایان و رسیدگى او به
حال مستمندان نقل شـده اسـت و بـرخى از نویسندگان دارند که شبها همانند جدش
امیرالمؤمنین (ع ) کوله بارى از مـواد غـذایـى را بـر دوش مـى گـرفـت و از تاریکى
شب استفاده مى کرد, در کوچه هاى نجف راه مـى افتاد و بر در خانه هر فقیر مستمندى
که مى رسید, مقدارى از غذا و پول قرار مى داد و همواره از حال مردم سؤال مى کرد و
به بینوایان رسیدگى کامل داشت .
نـوشته اند شبى شاگرد برجسته اش سید محمد جواد عاملى
(صاحب مفتاح الکرامه ) را فراخوانده , او را تـوبـیخ و سرزنش نمود مرحوم عاملى
دلیل نگرانى استادش را پرسید, استاد در پاسخ گفت : یکى از برادران مسلمان که
همسایه شمااست , تهیدست است او هر شب خرماى بد و ارزان قیمتى از بقال مى گرفت وبچه هاى
خود را با آن سیر مى کرد امروز رفته است از بقال خرما بگیرد, بقال از دادن خـرمـا
امتناع ورزیده است , زیرا بدهکاریهاى آن بیچاره زیاد شده بود و امشب او وبچه هایش
بى شام مانده اند سید جواد عاملى از آقاى بحرالعلوم معذرت خواهى مى کند و از اینکه
از حال او خبر نداشته است , پوزش مى طلبد.
بحرالعلوم در پاسخ او مى گوید: معلوم است بى اطلاع بوده
اى , چون اگر با علم به حال آن بیچاره شام مى خوردى و به او اعتنا نمى کردى , کافر
بودى , ولى آنچه مرانگران و ناراحت کرده است , این است که تو چرا از برادر مسلمانت
خبرنداشته اى ؟
3 باید از حال برادرانت جستجو کنى و آنان را دریابى .
در هـر حـال سید, سینى بزرگى پر از غذا با مقدارى پول به
آقاى عاملى داد و از اوخواست که به مـنزل آن برادر مؤمن برود و با هم شام بخورند و
این پول را هم به اوبپردازد تا قرضهاى خود را ادا کند, و خود همچنان منتظر ماند و
شام تناول نکرد تااینکه آقاى عاملى برگشت و به او خبر داد که غـذا را بـا
هـمـسـایـه اش تـنـاول کرده و پول راهم به او رسانده است , و جالب اینجاست که
انعام بحرالعلوم درست به اندازه قرضهاو دیون آن مؤمن بوده است 4 .
وفات:
او سرانجام در ماه رجب سال 1212 ه ق , در سن 57 سالگى , جهان فانى راوداع و نداى حق را لبیک گـفت و به سوى محبوب خود شتافت جسد او را کنار قبرشیخ طوسى (ره ) در مسجد طوسى به خاک سپردند که امروزه این مقبره به اسم مقبرة الطوسى و بحرالعلوم معروف است .